پرتوی از اسمان

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

لطقا در نشر و گسترش این مطالب ما را یاری کنید

نویسندگان
پیوندها

۱۶ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

 

1.از آنجا که دین ادیان تحریف شده مسیحیت و یهودیت، با پیشرفت علم با چالش هایی جدی روبرو گردید ( از جمله عدم انطباق با امور علمی، علم ستیزی، عدم جوابگویی به نیازهای اساسی بشر و...) اندیشمندان حوزه علوم انسانی طرفداران این دین را بر آن داشت تا با تفلسف و فلسلفه بافی کمبودهای بسیار زیاد این ادیان از یک طرف و تناقضات آموزه های دینی از طرف دیگر را جبران کنند.
2. برخی از به اصطلاح اندیشمندان غرب، با توجه به اینکه خودشان با خبر از پشت پرده بافته های دانشمندانشان در مباحث علوم انسانی بودند، و از طرفی با توجه به عدم جوابگویی بافته های بشری در عدم جوابگویی به نیازهای فطری و واقعی بشر، برخی از این به اصطلاح اندیشمندان را به انکار دین و خدا واداشت، و شروع به توجیهاتی در مورد علل گرایش به دین توسط انسانها کردند. و علل گرایش به دین و خداپرستی را عواملی چون ترس و جهل از علل پدیده ها دانستند.
بر اساس این نظریه ، هر قدمی که علم پیش می گذارد، خداوند قدمی به عقب می گذارد و به گفته اگوست کنت :
علم، پدر طبیعت و کائنات را از شغل خود منفصل کرد و او را به محل انزوا سوق داد ، و در حالی که از خدمات موقت او اظهار قدر دانی می‌کرد ، او را تا سر حد عظمتش هدایت نمود. (مجموعه آثار شهید مطهری ج1 ص 482)
3.آنان با توجه به عدم شناخت خویش و پدیدهای جهان و عدم ارتباط با علوم وحیانی و اکتفاء صرف به پندارهای خود، از ابتدا خداوند را در حد یک مفهومی خیالی، برای گریز از ترس یا مرهم کمبودهای خویش پنداشتند، و به نظرشان هر چه علم پیشرفت کرد، دیگر نیازی به خداوند در آن حوزه نبود، و علم کم کم در بسیاری از حوزه ها جانشین خداوند گشته، و خداوند را در بسیاری از حوزه ها به بازنشستگی کشاند.
 و امثال دیوید هیوم David Hume)) با طرح نظریه خدای رخنه پوش (god of the gapcs) در صدد امضای بازنشستگی همیشگی خداوند بر آمد
اصطلاح خدای رخنه پوش بدین معناست که خدا را رخنه پوش جهل ها بپنداریم و هر گاه دلیل پدیده ای را نمی دانیم، آن را به خواست و اراده خداوند مستند سازیم .
4. حال به نظر می رسد با تلاطم جهان با ویروسی با ابعاد چند نانومتر موسوم به کرونا به معنای ویروس تاجدار، باید دوباره به سراغ خداوند رفت تا تاج را از سر این موجود میکروسکوپی برداشته و بر سر علم الهی گذاشت بلکه نوری باشد برای نجات از تاریکی و جهل ناشی از استحمار و استکبار علمی یک عده سفسطه باز به اصطلاح اندیشمند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۳۳
جعفری

ازاله نجاست از کره زمین با کرونا

فیلی را در نظر بگیرید که وارد مغازه چینی فروشی شده هر حرکتی به عقب یا جلو مساوی است با صدای شکستن ظروف چینی و ... نه راهی به عقب دارد نه به جلو..
این وضعیت امروز دنیای لبیرال سرمایه داری است، نظامی که بعد از عصر رنسانس و دوران نوزایی و شورش فکری متفکران و اندیشمندان و طبقه روشن فکر بر دوران سیاه قرون وسطی  نطفه اش شکل گرفت و با انقلاب صنعتی در انگلستان حرکتی به تاخت به جلو را آغاز کرد
تحولات علمی و نقش آن در کشاورزی و صنعت و از همه مهم‌تر اختراع ماشین بخار تحولی ژرف در مغرب زمین ایجاد کرد، ظرفیت تولید کارخانه‌های ریسندگی و ذوب آهن و استخراج زغال سنگ را به چند برابر افزایش داد
نیاز به مواد خام از یک سو و از سوی دیگر نیاز به بازار های جدید برای فروش محصولات، غرب بیدار شده از سالها خفقان قرون وسطی را بی‌محابا به مرزهای شرقی کشاند
 پرتقال و هلند و بعد هم بریتانیا را به سوی اقیانوس هند و ساحل نشینان این اقیانوس کشاند، تا به بهانه استعمار خون مشرق زمین از هند گرفته استرالیا را بمکند استعمار هند به مدت سیصد سال تا کشورهای هندو چین تا کشتار بومیان استرالیا هدیه آنگولاساکسونهای تازه به دوران رسیده به شرق بود
لقمه پر چرب تر دیگر یعنی قاره سیاه (آفریقا ) به فرانسه رسید و کشتار و غارت و ... از جمله ارمغان سفید پوستان سیاه دل فرانسوی برای قاره سیاه بود.
کشتار سرخپوستان آمریکا و تصاحب زمینها و تصرف در جان و مالشان روی دیگر این سکه بود تا مغرب زمین نیز از کثافت کاری‌های اینان در امان نباشد  
 مخلص کلام اینکه وجب به وجب مغرب زمین و صنایع چشم نواز آن با جان و مال و ناموس انسانهای بی‌گناه آغشته است و زمین را دیگر توان تحمل بار گناه آن نیست، فجایع غرب وحشی بیش از آن است که در یک نوشتار کوتاه حق آن ادا شود  باید منتظر ماند تا خود زمین حکایتر گر این تراژدی غمناک باشد #«وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا»
 اما امروز می‌بنیم دنیای سرمایه داری غرب با یک ویروس میکروسکپی وضعیتی نظیر فیل داستان ما را پیدا کرده، از طرفی باید به شدت در تلاش و تکاپو باشد تا بتواند خود را سرپا نگه دارد و از میراث حرام گذشتگان خود محافظت کند لکن ویروس میکروسکوپی گلوی او را گرفته و بشدت می‌فشرد
از طرف دیگر اگر بخواهد به لانه خزیده و زنجیره انسانی ابتلاء به کرونا را قطع کند باید چشم و دل از تراث خون آلود بجا مانده از گذشتگانش بکند و این هم برایش بسیار سخت تر از مرگ است.  
حال باید منتظر ماند دید چگونه پشه‌ها بار دیگر از دماغ وارد مغز نمرودیان زمان شده و انان را خواری و ذلت به خاک نابودی بنشانند.
 تا مات و مبهوت نظاره‌گر شکسته شدن هیمنه پوشالی مستکبرین عالم باشند، #«فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ» .
به امید آن روز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۳۱
جعفری

راهی برای تنفس کعبه
به مناسبت تولد قهرمانان کربلا
1. عن النبی (صلی الله علیه و آله): #«حُسَیْنٌ‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ‏ حُسَیْن»‏  
 حسین از من است و من از حسین
۲. صحبت از مردی بود که بیشتر عمرش را در زندان گذارنده بود بطوری که از بدو تولد تا سن پنجاه سالگی 30 درصد بیرون از زندان و 70درصد بقیه در زندان بسر برده بود، حال به چه دلیل کاری ندارم.
این داستان شبیه داستان خانه کعبه است، چنانکه با بررسی احوال این خانه از موقعی که به دست حضرت آدم علیه السلام بنا گذاشته شد و تا بعد از طوفان نوح که به دست ابراهیم نبی بازسازی شد و تا فتح مکه و پاکسازی این خانه از بتها تا به امروز، به این نتیجه خواهی رسید که بیش از 80درصد عمر خانه خدا در دست مشرکان بوده و مقدرای به مراتب کمتر در دست موحدان.
۳. سوال: به نظر شما اگر وضعیت خانه کعبه به همین منوال ادامه  داشت مخصوصا بعد از ظهور اسلام، که دشمنی کفار و یهود نسبت به اسلام مزید بر علت شد و انگیزه مضاعفی برای مبارزه با توحید را باعث شده.
 و از طرفی با توجه به مطالب ذکر شده در مورد این خانه (کعبه) امیدی به زنده ماندن اعتقاد به توحید در روی زمین وجود داشت؟؟؟
۴. معمار سازه بزرگ خلقت برای روشن ماندن نور توحید و خفه نشدن آن توسط کفار، محلی را برای مکش هوا و اکسیژن در 1500 کیلومتری شمال این شهر تعبیه کرد.
آری کربلا مجرایی برای تنفس کعبه شد تا راه تنفسی برای کلمه توحید باشد، که اگر این کلمه طیبه زمینه رشد و نمو روی زمین را نداشت قطعا خداوند فرصت زندگی به ابناء بشر در روی زمین را نمی‌داد.
5. حسین از من است و من از حسین، آری من از حسینم که اگر کربلای حسینم نبود نور توحید در کعبه ابراهیمی (علی نبینا و آله و علیه السلام) سالها بود که توسط مشرکین خاموش شده تبدیل به آثار باستانی شده بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۳۰
جعفری

کریم شیره‌ای
( به بهانه تمسخر برخی نمادهای دینی توسط فلان سریال معروف )
1. یکی از تمایزات سلطان صاحبقران یا همان ناصرالدین شاه قاجار از سایر پادشاهان قاجار، توجه وی‌ به هنر نمایش و تعزیه و البته مسخرگان و دلقک‌هایی است که او را سر ذوق می آورند بطوری که به دستور وی، ‌دوستعلی معیر الممالک عظیم ترین نمایشخانه در تکیه دولت در کاخ گلستان را با صرف مبالغ هنگفت ساخت.
اما در همان زمان شاه قاجار کارهای مهم فرهنگی و نظامی و حکومتی مثل تاسیس دار الفنون، ایجاد قراولخانه، انتشار روزنامه وقایع التفاقیه و ... سرکوب بابیت ... را به دست با‌کفایت میرزا محمد خان فراهانی (امیر کبیر) سپرده بود، و کریم شیره‌ای را چه به این کارها؟!!!
اما متأسفانه ما در زمانی زندگی می‌کنیم که کریم شیره‌ای‌های زمان ما بجای پرداختن به دلقک بازیهای خود، نظریه پرداز در اموری هستند که اصولاً نفیا یا اثباتا در حوزه و حیطه کاری دلقک بازی نمی‌گنجد.
2. مقایسه وضعیت دلقک‌های دربار قاجار با دلقک‌های کنونی
 دلقک دربار ناصرالدین شاه یا همان کریم شیره‌ای طبق نقل اهل نماز و تدین بوده، و در شرح حالش نوشته‌اند که: او با همه حقارت جثه و پستی شغل، انسانی با گذشت، بیچاره نواز و مردم دوست بود.
مقایسه کنید با برخی دلقک‌های زمان ما که دارای روابط ضربدری و شطرنجی و ... که فقط به یک نمونه بسنده می‌کنم:
یکی از این دلقک‌ها می‌گفت زن من شش ماه در اختیار من است و شش ماه در اختیار فلانی برای کار بازیگری و آن وقت زنش در مقابل 80 دوربین و پخش در تلویزیون خیز بر می‌دارد که شوهر شش ماه دومش را ببوسد و ...
3. در کتاب من لا یحضره الفقیه باب الغیره ص 444 در روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌خوانیم:
 إِنَّ الْجَنَّةَ لَتُوجَدُ رِیحُهَا مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ وَ لَا یَجِدُهَا عَاقٌّ وَ لَا دَیُّوثٌ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الدَّیُّوثُ قَالَ الَّذِی تَزْنِی امْرَأَتُهُ وَ هُوَ یَعْلَمُ بِهَا.
ترجمه: بوی بهشت از مسیر 500 سالی قابل استشمام است و حال آنکه عاق والدین و دیوث از استشمامش محروم‌اند، سؤال شد دیوث دیگر چیست، فرمود کسی که زنش هرزه باشد و و مردش آگاه به این مطلب
4. سؤال: درست است که حکومت اسلامی که پایه‌هایش با خون هزاران جوانی سیراب شده آن هم چه جوانانی، جوانانی که با دم مسیحایی روح الله زمان از یوق اهریمن جهانخوار رهیده بودند و به قول شهید اوینی:  دهکده جهانی که در نیمه شب هایش ماه، هم بر کازینوهای #« لاس وِگاس » تابیده است و هم بر حسینیه #« دوکوهه » و گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق او می گریسته اند. دنیای عجیبی است، نه؟
5. یک عده اصرار دارند بجای اینکه الگو بودن مردان غیوری چون شهید چمران، شهید سلیمانی، شهید تهرانی مقدم، که لرزه به اندام استکبار انداخته‌اند کسانی که را الگو قرار دهند که نه تنها با‌غیرت ارتباطی ندارد بلکه از غیرت متنفرند، لذا وقتی غرش موشک‌های سپاه لانه سیاه عنکبوتی عین الاسد را در هم می‌کوبد و به اشتباه هواپیمای اوکراینی هدف قرار می‌گیرد لباس سیاه عزا به تن می‌کنند
سؤال این است لباس عزای این‌ها نشانه چیست؟ نگران رابطه تهران - کی یف هستند ؟ نگران خانواده داغداران این حادثه هستند ... خیر این‌ها ترس‌شان از تجلی غیرت است، چه اینکه نور غیرت چشمان یک عده بی‌غیرت و به اصطلاح روایت دیوث را آزار می‌دهد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۲۸
جعفری

پفک با روغن خوک
1. روح الله الموسوی الخمینی: ما با سینما مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم
 امام با این کلام ساده جان مطلب را ادا کردند، لکن برای درک بهتر مطلب، و بررسی ابعاد مختلف این جمله که مساله روز نیز هست در این نوشتار برآنیم تا با نگاهی اجمالی به صنعت سینِما  به بررسی این صنعت و آنچه که هست و آنچه که باید باشد بپردازیم انشاء الله
بررسی کلام مرحوم امام در دو حوزه نظری و عملی
الف) حوزه نظری:
روشن است که سینِما و فحشا از لحاظ مفهومی دو مقوله جدا هستند (گرچه در حطیه عمل این دو با هم تنیده اند و به ظاهر قابل انفکاک هم نیستند)
سینِما مثل کتاب و مجله و ... وسیله‌ای است برای ارائه افکار و اندیشه و ...
فحشاء صفتی است مربوط به اعمال انسان (البته انسان قائل به مبداء و معاد)
ب) حوزه عملی:
بنا بر نظر شهید اوینی ذات سینِما غربی است و نمی‌توان آن را از ذاتش جدا کرد، به نظر می‌اید تا حدودی این نظر صحیح باشد وقتی ساختار سینِما غربی شد بالطبع لذا فونداسیون و پی‌ریزی و بطور خلاصه سخت‌افزار و مهم‌تر از آن نرم‌افزار این صنعت هم غربی خواهد بود، این مسأله آنجا مربوط به ما می‌شود که این صنعت وارد حیطه علوم انسانی در جوامع اسلامی شده و فکر و اندیشه جوامع اسلام را مورد هجمه قرار داد.
از آنجا که هژمونی hegemony مطلق غربی (تسلط اقتصادی و نظامی و فرهنگی ) مثل اختاپوس بر پیکره جوامع اسلامی چنبره زد صنعت سینِما بهترین ابزار برای  هژمونی فرهنگی (Cultural hegemony) بود تا فکر و اندیشه و مغز مسلمانان را به زیر سلطه خویش بکشد
غرب وحشی علی‌رغم دست پرش در حوزه صنعت نظامی در حوزه فرهنگی دستش خالی بود لذا برای پر کردن خلل جدی که در زمینه علوم انسانی داشت مخصوصاً در برابر علوم غنی اسلامی، نیازمند جادویی بود تا چشمها را در برابر عصای موسوی اسلام (قران و سنت پیامبر و ائمه ) مسحور خویش کند و چه چیزی جذاب‌تر و مسحور کننده تر از سینما!!!
از اینجاست که می‌خواهم برگردم به عنوان نوشتار (پفک با روغن خوک ) از آنجا که پفک یک غذایی است که ارزش غذایی ندارد و تنها جذابیت آن استفاده از نمک و روغن و ترد بودن است، غرب دقیقاً همین فرمول را در سینِما پیاده کرد استفاده از شهوت و غضب دو عنصر جذاب در وجود انسان می‌توانست دستان خالی غرب مسیحی و صهیونیسم جهانخوار را تا حدودی از دید عموم و روشنفکران غرب زده پنهان بدارد.
بله استفاده از پفک فکری آن هم نا با روغن حلال ( شهوت و غضب صرف اما حلال) بلکه با روغن خوک یعنی شهوت و غضب افسار گسیخته با سو استفاده از لفظ مقدس آزادی، که حاصل آن تولید موجودی به ظاهر انسان ولی خوک‌صفت، برای اهداف بعدی.
و این همان بزنگاه مطلب است افکاری پوچ و بدون پشتوانه عقلی و علمی و به تعبیر قرآن کریم  «لَیْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَریعٍ - لایُسْمِنُ وَ لایُغْنی‏ مِنْ جُوعٍ» طعام فکری که جز خارک و خاشاک چیزی نبود که نه قدرت بر سیر کردن فطرت حقیقی انسان را داشت نه باعث پرورش فکر و اندیشه می‌شد و نه پشتوانه‌ای از حقیقت داشت تا بتواند روح بی‌نهایت خواه انسان را سیراب کند.
اینجا بود که جادوگران یهود و مسیحیت بت‌های بزرگ ( هالیود و بالیود) و کوچک ( برادران وارنر، والت دیزنی  Walt Disney، یونیورسال استودیو Universal Studiosو...) را وارد کعبه افکار توحیدی و فطری انسان کردند، تا به زعم خودشان نور توحید محمدی را به محاق ببرند، غافل از این وعده خداوند که «یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ»
این مطالب مقدمه‌ای بود برای بحث سینمای خودمان که می‌خواستم تحت مطلب 2. ارائه کنم که برای پرهیز اطاله کلام آن را در نوشتاری جداگانه ارائه خواهم داد انشاء الله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۲۶
جعفری

 

 

خورشید پشت ابر

روایتی را جناب علامه مجلسی از کتاب بحار الانوارد ج 52 ص 93

نقل می‌کنند عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِیِّ أَنَّهُ سَأَلَ النَّبِیَّ ص هَلْ یَنْتَفِعُ الشِّیعَةُ بِالْقَائِمِ، فِی غَیْبَتِهِ فَقَالَ ص إِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَیَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ یَسْتَضِیئُونَ بِنُورِ وَلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ.

جابر انصاری از رسول الله (صلی الله علیه و آله) سؤال می‌کند که آیا در زمان غیبت وجود امام غائب برای شیعیان نفعی هم دارد (یا صرفاً غائب است تا زمان ظهورش برسد)

حضرت در جواب می فرمایند: بله، قسم به همان کسی که مرا به نبوت بر انگیخت قطعاً شیعیان از وجودش بهره مند می‌گردند و از نور ولایتش روشنایی می‌گیرند مثل بهره مندی از نور خورشیدی پشت ابر(خورشید پشت ابر اگر چه دیده نمی‌شود ولی نورش به زمین می‌رسد)

با نگاهی اجمالی به تاریخ تشیع و بررسی دقیق  این گروهی که بنیانگذارش خود امیر المومنین (علیه‌السلام) بود که از زمان خلافت امیر المولمنین با تعدادی کمتر از انگشتان یک دست شروع شد تا به امروز ادامه داشته می‌توان به صورت کاملاً محسوس نور ولایت امام عصر عج را دید، مدیریت پشت پرده حضرت اگر نبود بالتبع فرهنگ غنی شیعه بسبب دشمنی‌های تاریخی و من جمله دشمن درجه یک اسلام یعنی یهود قطعاً تا به حال مضمحل شده بود

و وقتی تشیع از بین می‌رفت قطعاً تسنن را قوه‌ای نبود که بتواند در مقابل هجمه دشمن دوام بیاورد و با رفتن اسلام تکلیف ادیان بی‌محتوای دیگر هم که مشخص بود .

لذا برای تنویر بیشتر مخاطبان از کلی گویی بیشتر پرهیز کرده و برای حفظ اختصار به چند نمونه از مدیریت پشت پرده آن غائب از نظر بسنده می‌کنم، منتهی با ذکر یک مقدمه

یکی از هنرهای ائمه معصومین علیهم السلام تبدیل تهدیدهای مختلف که در طول تاریخ تشیع را تهدید می‌کرده  به فرصت بوده است

با اینکه همکاری با ظلمه و کسانی که به ناحق خلافت مسلمین را غصب کرده بودند به شدت در روایات نکوهش شده ولی مواردی بود که امام معصوم (علیه‌السلام) از شخصی خواسته که در همان دستگاه ظلم همکاری کند بلکه بسبب این همکاری، مشکلاتی از شیعیان حل شود، که داستان  علی بن یقطین در زمان امام موسی کاظم (علیه السلام) یکی از این نمونه است وی محدّث، فقیه، متکلّم و از بزرگان شیعه در دوران امام صادق و امام کاظم(ع). وی اهل کوفه و ساکن بغداد بود که بنابر اجازت امام معصوم (علیه‌السلام)  بنا بر شواهد تاریخی و روایی، ورود علی بن یقطین به دستگاه خلافت با اجازه و راهنمایی‌های امام کاظم(ع) بوده است[۷] [۸] تا از ستمدیدگان پشتیبانی کند و یاور شیعیان باشد

وی ‌با تقیه و مخفی کردن مذهب خود به‌ قدری در دستگاه عباسیان نفوذ کرد  تا آنجا که در زمان هادی عباسی جزء وزرای دربار بوده و انگشتر و مُهر خلافت به دست علی بن یقطین سپرده شد

 

بی‌تردید در زمان غیبت نیاز به این نوع روش بیش از زمان حضور امام (علیه السلام) احساس می‌شد، یعنی کسانی از شیعیان در دستگاه جور باشند تا از این طریق بتوانند گرهی از مشکلات دین یا شیعیان را حل کنند که برای رعایت اختصار به دو نمونه علامه حلی و علامه مجلسی اشاره می کنم:

نمونه اول: علامه حلی

در جریان جنگ و جهانگشائی‌های مغول و تسلط این نژاد زرد به کل کشور چین و آسیای میانه و همسایگی آنان با خوارزمشاهیان در ایران و ایجاد اختلاف بین سران مغول با محمد خوارزمشاه که منجر به حمله مغول به ایران و جنگی ده ساله شد که در آخر با غلبه مغول و شکست خورازمشاهیان آنان شمال و مرکز ایران را مورد تاخت تاز قرار دادند و تا فتح بغداد پیش رفتند که در آخر منجر به پایان حکومت خوارزمشاهیان در ایران و عباسیان در بغداد شدو در آخر منجر به ایجاد حکومت ایلخانیان در ایران گشت.

خلاصه با به حکومت رسیدن هشتمین سلطان از سلسله ایلخانیان یعنی اولجایتوکه وی‌ بعداً مسلمان شده و نام سلطان محمد خدابنده را بر خود نهاد که مرکز حکومتش در سلطانیه زنجان بود که وی‌تحت تأثیر علمای اهل تسنن ابتدا پیرو مذهب حنفی بعداً به مذهب شافعی گروید

با حضور علامه حلی در حلقه سلطان محمد و جذبه معنوی و خوش فکری علامه، سلطان محمد را مجذوب خود کرد، و باعث شد سلطان محمد به شدت تحت تأثیر شخصیت علمی و عظمت اخلاقی او قرار گیرد. به خصوص وقتی سردار مغول جلسات علمی با حضور علامه و جمعی از علمای اهل سنت از جمله خواجه نظام الدین عبدالملک مراغه‌ای ترتیب داد و آن جا با غلبه علمی علامه بر آنها، فضایل، مناقب و حقانیت اهل بیت (ع) بیش از پیش بر سلطان مبرهن شد، آن گاه به مذهب تشیع روی آورد و شیعه دوازده امامی شد.

در واقع با این رخداد مهم تاریخی، شالوده مذهب تشیع به دست پرتوان فقیه بزرگ علامه حلی در کشور پهناور ایران برای همیشه پایه‌گذاری شد.

نمونه دوم: علامه مجلسی رحمت الله علیه

از آنجا که منابع اصیل اسلامی باید جوابگوی همه نیازهای فردی و اجتماعی بشر در همه عرصه‌ها (فردی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ...) باشد و طبق نظر شیعه کتاب قرآن تنها و بدون مبین (روشن کننده مفاهیم) قابل استفاده کامل برای دیگران نیست و لذا تنها راه تبیین برنامه‌ها و احکام الهی در زمینه‌های مختلف استفاده از روایات صادر شده از معصومین علیهم السلام است .

اما همین روایات گرانبها در طول تاریخ مورد حمله و هجمه‌های فراوانی از سوی دشمن بود از جعل حدیث‌های دروغی گرفته تا سوزاندن کتاب‌ها روایی و... در این میان علمایی راستین چوم محمدین ثلاثه یعنی 1. محمد بن یعقوب کلینی صاحب کتاب الکافی 2. محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) صاحب کتاب من لا یحضره الفقیه

3. محمد بن الحسن (شیخ طوسی) صاحب کتاب‌ها روایی تهذیب الاحکام  و استبصار

با گردآوری روایات در این چهار کتاب تمام روایات شیعه را در این چهار کتاب گرد آوری کردند که این‌ها منابع اولیه کتاب‌ها روایی شیعه محسوب می‌شود

اما با‌گذشت زمان می‌رفت که این منابع اولیه روایی بنابر عللی مثل گذشت زمان و نبود امکانات امروزی در صحافی و نگهداری چندین جلد از این کتب ... می‌رفت که به فراموشی سپرده شود که در اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازهم هجری قمری یعنی آخرین سال حکومت شاه عباس اول (صفوی) مردی پا به عرصه وجود نهاد به نام محمد باقر مجلسی فرزند مجلسی اول یعنی محمد تقی مجلسی

وی ‌نیز با استفاده از موقعیت به وجود آمده و علم دوستی شاهان صفوی به دربار شاه سلیمان صفوی راه یافته و تا مقام شیخ الاسلامی (بالاترین مقام دینی آن روز) پیش رفت و با زحمات طاقت فرسایی که کشید وی‌ فقط برای بدست آوردن کتاب مدینه العلم صدوق که گفته می‌شد در یمن است هدایای گرانبهایی را به دربار یمن فرستاد تا این کتاب گران بها را بدست آورد

 و با زحمت‌های طاقت فرسا توانست با تألیف 110 جلد کتاب گرانسگ بحار الانوار را که جز جوامع ثانویه روایی است خلق کند تا این میراث گرانبهاء الان جوابگوی بسیاری از مبانی اجتماعی و اقتصادی و فلسفی و تفسیری شیعیه باشد و این یکی از افتخارات بزرگ شیعه است که نه مثل بعض اهل تسنن ذوب در حکومت وقت شدند و نه تفکر متهجرانه و خشکی داشتند که باعث شود منابع اصلیشان از بین برود

که به نظر می‌رسد این‌ها از مدیریت پشت پرده‌ای است که توسط صاحب عصر عج الله تعالی فرجه شریف صورت می‌گیرد

البته با مجاهدتهای علمایی بزرگ چه اینکه از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل است که « أَنَّ عُلَمَاءَ أُمَّتِی کَأَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیل‏» یعنی علمای امت من در حد انبیاء بنی اسرائیل‌اند، این چه پیامبر با عظمتی است که علمائش در حد انبیاء بنی اسرائیل‌اند، و یهود را این می‌سوزاند تا به دشمنی به اسلام اصیل و تشیع برخیزد

اما چه فایده که خودمان هم از این میراث بی‌خبریم که به قول شاعر قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۵۴
جعفری

فریاد از افرنگ و دلآویزی افرنگ     فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ
عالم همه ویرانه ز چنگیزی افرنگ     معمار حرم باز به تعمیر جهان خیز

یا رسول الله ای پرچمدار توحید
اگر تا قبل از بعثت شما و در زمان پیامبران قبل از شما، جهان بصورت جزیره وار مبتلا به کفر و شرک و نفاق بود، از قوم لوط  ابراهیم و ثمود، اصحاب الرأس، اصحاب أیکه و قوم مدین تا نمرودیان و فرعونیان، اما امروز کفر جهانی با قدرت و سرمایه ای افسانه ای در پی تبدیل جهان به دهکده یکپارچه کفر است.

دهکده ای با قبیله های مبتلا به شرک و کفر و سرمدارانی به مراتب  وحشی تر و خونریزتر از نمرودیان و فرعونیان
این قبائل کفر و شرک امروزه به کمک فناوری و اقتصادی که حاصل استعمار و استحمار سرمایه های مادی و فکری و معنوی مستضعفین و پابرهنگان جهان مخصوصا مسلمان است، امروز به فرماندهی شیطان دنبال استحکام نظم نوین جهانی بر مبنای کفر و شرک اند.

یا رسول الله عنوان خاتم الانبیائی ات نشان از آن دارد که ابراهیم و موسی و عیسی ونوح الان شما هستید، و مومنین راستین زیر منگنه کفر و شرک و نفاق ، جانشان به لب رسیده.

یا رسول الله از مسلمانان روهینگیا در میانمار بگویم یا از سرزمین مالک اشتر یعنی یمن، از زادگاه ابراهیم، یعنی الخلیل که امروز زیر پوتین‌های فرزندان یهودیان بنی قریظه‌ای است که در جنگ احزاب به تو خیانت کردند، یا از فرزندان ابوسفیان و بنی مروان برایت بگویم، که سرمایه مسلمانان را به تاراج برده و سینه وسر مسلمانان یمن و بحرین را با سربهای داغ یهود وسرمایه به تاراج رفته مسلمانان می شکافند.

یا رسول الله، خانه کعبه‌ای که روز فتح مکه از بتها پاکسازی شد، دوباره جولانگاه بت های بسیار پست‌تر از لات و عزی شده، و به تبع نور توحید در ظلمت این دهکده کفر و نفاق برای بسیاری قابل رؤیت نیست.

یا رسول الله، سخت تر از غصه سالگرد وفاتت، گمنامی نامت و نام پسر عمت علی است،
یا رسول الله، مگر نه اینکه شما و علی پدر این امت هستید، مگر خودتان نفرمودید:
أَنَا وَ عَلِیٌ‏ أَبَوَا هَذِهِ‏ الْأُمَّة[1]
یعنی من و علی پدران این امتیم،
پس فکری برای این ایتام آل محمد کنید که از دوریتان، خیلی از فرزندانتان دارند عاق شما می شوند، چرا که  غیبت فرزندت به درازا کشید، ظلمت شب غیبت رفته رفته سیاه و سیاه‌تر شد، بسیاری از اراده ها سست گردید و چه دلهایی که واژگون نگشت.

یا رسول الله فرزندت را آماده کن و بفرست تا با زره داود و عصای موسوی و خاتم سلیمانی و بالاخره با ذوالفقار پدرش علی، یوغ ظلم و ستم را از گردنهای مسلمانان و مستضعفان جهان باز کند و از سیاه چال کفر و نفاق به روشنایی توحید رهنمومان سازد، به امید آن روز.

و در آخر شکایتمان را به خود خداوند می بریم که:

اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا، صلواتک علیه و اله، و غیبه ولینا، و کثره عدونا، و قله عددنا و شده الفتن بنا، و تظاهر الزمان علینا، فصل علی محمد و اله و اعنا علی ذلک بفتح منک تعجله و بضر تکشفه و نصر تعزه و سلطان حق تظهره، و رحمه منک تجللناها و عافیه منک تلبسناها، برحمتک یا ارحم الراحمین.

بارالها ما به درگاه تو شکایت می کنیم از فقدان پیغمبرت و از غیبت اماممان و کثرت دشمنانمان و کمی تعدادمان و از فتنه های سخت بر ما و غلبه محیط روزگار بر ما پس درود بر محمد و آلش فرست و ما را در همه این امور یاری کن به فتح عاجلی از جانب خود و برطرف ساختن رنج و سختی و نصرت با اقتدار و عزت و سلطنت حقه که تو آشکار گردانی و رحمتی از توجهت که بر همه ما شامل گردد و لباس عافیت که ما را بپوشاند به حق رحمت نامنتهایت ای مهربانترین مهربانان عالم.

 

 

 

 

 



[1] بحار الانوار ج 36ص11

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۶ ، ۰۷:۲۰
جعفری

همانگونه که هر موجود زنده‌ای یک جسمی دارد و یک روحی, بطوری که مثلا اگر یک انسان تنومندی را که سکته کرده در نظر بگیری این شخص قادر نیست یک مگس را از خود براند.

دین اسلام هم یک ظاهری در دنیا داشته و حقیقتی در عالم ملکوت دارد فلذا موجودی زنده و پویاست, که یک جسم و ظاهری دارد و یک روح و باطنی.

بنابر این دیدگاه تمام اعمال عبادی (نماز, روزه, حج و...) دارای یک ظاهر و پوسته ای است و یک باطن و حقیقتی.
همانگونه که یک انسان یا حیوان مرده, تکه ای گوشت بیش نیست بطوری که قادر نیست یک حشره را از خود دور کند نماز یا حج بدون روح نیز بیش از یک سری حرکات بی معنا نخواهد بود, مثلا نماز فقط در حد یک حرکات ورزشی است و بس.

یا مثلا حج بدون روح صرفا یک سری افعال و حرکات و سکونات بی معنا و مفهوم بوده  و هیچ اثر تحولی را باعث نمی شود .

سوال : روح دین که بدون آن, دین و اعمال دینی بسان جسد بی جان است چیست؟

ولایت روح عبادت است, بطوری که اعمال دینی بطور اعم و اعمال حج که مورد بحث ماست بطور اخص بدون ولایت هیچ اثر معنوی و اجتماعی را دارا نبوده و با رسومات سایر ادیان مثل مسیحیت و یهودیت و هندوها هیچ فرقی نخواهد داشت.

لذاست که می بینیم شیطان بزرگ (آمریکای جهانخوار) نه تنها با حکومت قبیله ای آل سعود که هیچ بوئی از انسانیت نبرده بر مکه و خانه کعبه مشکلی ندارد، بلکه این قبیله خون آشام را به عنوان رئیس کمیته حقوق بشر نیز انتخاب می نمایند.

لذا روایتی است از امام رضا علیه السلام : إنّ الامامة زمام الدین، و نظام المسلمین، و صالح الدنیا و عزّ المؤمنین. إنّ الامامة أسّ الاسلام النامی، و فرعه السامی. بالامام‏ تمام‏ الصّلاة، و الزّکاة، و الصّیام، و الحجّ، و الجهاد، و توفیر الفی‏ء و الصّدقات، و امضاء الحدود و الاحکام، و منع الثّغور و الاطراف‏

یعنی : . امامت کامل‏کننده دین است ... امامت ریشه بالنده اسلام است، و بلندترین شاخه آن؛ با امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد به کمال مى‏رسد، و اموال عمومى (غنائم، زکات) افزایش مى‏یابد، و احکام و حدود اجرا مى‏گردد، و از هجوم دشمنان جلوگیرى مى‏شود.

با توجه به این مقدمه به عنوان بحث (آهنگ حج بدون قافله سالار) برمی‌گردیم, به یاد حج سال 60هجری که مسلمانان به زعم خودشان برای انجام اعمال حج گروه گروه وارد مکه می شدند در حالی که روح کعبه و حج آهنگ و قصد خروج از کالبد حج را داشت.

آری مردم داشتند به طرف کعبه برای طواف حرکت می کرند, در حالی که روح مکه و منی و مشعر الحرام و عرفات در قالب حسین بن علی از کنارشان در حال خروج از کالبد حقیقت دین  بود به طرف عراق و کربلا، برای حفظ جان دین، با خونش خویش.

این درسی است برای یک مومن انقلابی که اگر آشنا و بصیر به مقتضیات زمان نباشد, دین سازنده و پویا که باید انسان ساز باشد تبدیل به یک مراسم خشک و بی جان خواهد بود که نه تنها سازنده نخواهد بود بلکه بسان افیونی او را از رشد و تعقل و تفکر باز خواد داشت.

 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۴۵
جعفری

روایتی است از امام محمد باقر علیه السلام ، که با توجه به موسم حج و سر و صداهایی که مبنی بر نرفتن حج برپا شده، مطالبی ارائه می گردد :

 عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: بُنِیَ‏ الْإِسْلَامُ‏ عَلَى‏ خَمْسٍ‏ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ.

یعنی : اسلام بر پنچ پایه استوار است : نماز، زکات، روزه، حج و ولایت ، و به اندازه ای که مردم را به پیروی از ولی دعوت کرده اند به چیزی دعوت نکرده اند

 1.جایگاه حج :

حج پنجمین فرع از فروع ده گانه دین است (نماز – روزه – خمس – زکات – حج – جهاد – امر به معروف – نهی از منکر – تولی ( دوستی اولیاء الهی ) – تبری ( دشمنی عدوالله ) )

دین اسلام یک کیس کامل از برنامه سعادتی است که خداوند متعال برای سعادت بشر توسط پیامبر خاتم بر زمینیان عرضه داشت که شامل اجزاء وشرائطی است که به طور کل به دوقسم اصلی (اصول دین و فروع دین ) تقسیم می شود، که این اجزاء به یک معنا دارای ارتباط شبکه ای هستند بطوری که اگر یک قسمت از آن لنگ بزند تاثیر مستقیم بر عملکرد سایر اجزاء و شرائط دارد .

بطورمثال شما ماشین را مشاهده کنید با هزاران قطعه، که فقط اگر یک فیوز با وزن 2 گرم سوخته و معیوب باشد، (هر چند سایر اجزاء صحیح و سالم باشد) ماشین زمین گیر می شود، چه رسد به قطعات بزرگتر.

لذا خداوند متعال به اجرای کامل دین بسیار تاکید داشته، و در مورد اجرای ناقص دین بسیار حساس است، مثلا در مورد بنی اسرائیل در آیه 85 بقره می خوانیم :
 « أَ فَتُؤْمِنُونَ  بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ»
یعنی : آیا به بعضى از کتاب ایمان مى ‏آورید و بعض دیگر را انکار مى کنید؟ پاداش کسى که چنین کند در دنیا جز خوارى نیست و در روز قیامت به سخت‏ترین وجهى شکنجه مى‏شود.

2. حج یک عمل عبادی و سیاسی است که سالی یک بار همه مسلمانان در یک نقطه جمع می شوند، که این اجتماع بین المللی اسلامی، حاوی پیامها و اثرات منحصر به فردی است که به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست به همین خاطر است که امیر المومنین در اخرین سفارش هایش به آن توجه کرده و می فرماید : اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُم‏ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا
یعنی : خدای را خدای را در مورد خانه خدایتان، تا هستید نگذارید خالی بماند، که اگر این خانه ترک شود، فرصت زندگی نخواهید داشت ( یعنی خداوند بساط زندگی دنیایی را جمع می کند )

در اهمیت حج همین بس که معیار اعمال عبادی دیگر است، که مثلا زیارت ابی عبدالله الحسین در روز غدیر معادل صد حج، یا مثلا برآورده کردن حاجت مومن بهتر از بیست حج است، لذا می بینیم که این حج به عنوان ترازوی اعمال دیگر محسوب می شود.
که این بخاطر جامع بودن این عمل عبادی است که خود اعمالی که در حج انجام می شود از وقوف در عرفات تا سعی بین صفا و مره تا کوچ بسوی مشعر الحرام دارای رمز رازی است که نشان از حقایقی ماورائی است که مجال پرداختن به آن نیست که فقط طالبان حقیقت را به منبع آن آدرس می دهم
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج 10 ص 166 ( پرده برداری از راز رمز حج توسط سید الساجدین به شخصی به نام شبلی )

3. بی شک حاکمان فعلی خانه خداوند که گماردگان روباه پیر ( جزیره انگلستان ) هستند کوچکترین لیاقتی برای اداره حج و اعمال عبادی مسلمانان ندارد، و این موضوعی است که تقریبا در موردش اجماع وجود دارد.

لکن اختلاف در نوع برخورد با این قضیه است، که در این جا با حذف مکررات دو دیدگاه اساسی وجود دارد:

دیدگاه اول : برخی با حذف مباحث مهم دیگر صرفا از دیدگاه اقتصادی به قضیه نگاه می کنند، و آن هم بصورت خیلی ناقص.
به این بیان که انگار مثلا کارهای اقتصادی ما از تولید، اشتغال و مصرف ... همه و همه بهینه و در نهایت نظم و انضباط بوده و فقط مانده بحث خرج کرد ما در بحث حج، که این هم حل شود بحمدلله دنیا گل و گلستان شده و بودجه هنگفتی که برای حج خرج می شود اگر به بازار تولید و اشتغال و ... برگردد، ایران جزء نهم کشورهای گردن کلفت گروه جی هشت خواهد شد  (حالا بماند که این دیدگاه، تکه ای از یک پازل بزرگ ست که از جای دیگر مدیریت می شود و ما هم ناخواسته فقط می بینیم و مثل سربازان بی جیره و مواجب کپی پیست می کنیم)

دیدگاه دوم : که این دیدگاه مبتنی بر مطالبی است که در مقدمه 1و 2 بیان شد که طبق این دیدگاه، مکه شهری بین المللی اسلامی است و حاکمان حجاز صرفا میزبان حجاج کشورهای مسلمان دیگرند و باید این حریم امن الهی را بدرستی مدیریت کنند، و گرنه با سیاست هجومی و طلبکارانه (نه با سیاست فشل و عاجزانه فعلی ) باید به هر طریق ممکن سرزمین حجاز را از لوث وجود گماردگان روباه جوان قرن نوزدهم ( پیر فعلی ) پاک کرد . انشاء الله به امید ظهور خلیفه صاحب خانه .

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۰۳
جعفری

آ

عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّةُ وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَةُ وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهِ امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی تُسَمَّى فَاطِمَةَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ

یعنی: خدا را حرمی است و آن مکه است، پیامبر را حرمی است و آن مدینه است، امیرالمومنین را حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن قم است و در آن خانمی از فرزندان من به نام فاطمه دفن خواهد شد، هرکس وی را زیارت کند پاداشش بهشت خواهد بود[1].

 

شاید یکی از جلوه های کوثر که در سوره کوثر خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید :
ما به تو کوثر عطا کردیم وجود همین امامزادگان در سراسر کشور باشد.

امام زادگانی که نه تنها معارف پدرانشان که برگرفته از خداوند تبارک و تعالی است و چراغ راه هدایت بشر تا قیام قیامت خواهد بود ،‌بلکه مرقد مطهرشان نیز در شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها تبدیل به مراکز فرهنگی شده است.

به عنوان مثال اگر مناطقی مثل امام زاده صالح ، امامزاده علی اکبر ، یا وجود امام زاده حسن در منطقه 17 تهران را در نظر بگیرید که خودشان الان تبدیل به مراکز بزرگ فرهنگی شده اند که اگر در آن مناطق چند متر زمین برای کار فرهنگی بخری ، با توجه به بودجه های فرهنگی کشور، تقریبا کار محالی به نظر می رسد،

اما وجود امامزادگان و زمینهای وقفی اطراف آنها از سالیان پیش و تبدیل این مراکز به مراکز بزرگ فرهنگی و نشر و تبلیغ معارف دینی در آنها یکی از مصادیق کوثر نبوی است .

 

در میان این امامزادگان ، بارگاه حضرت معصومه سلام الله علیها از جایگاه ویژه ای برخوردار است، و در اهمیت این جایگاه علاوه بر روایتی که در صدر نوشتار گفته شد ، آنچه که باعث برجستگی این امام زاده شود تبدیل این شهر به مرکز علوم اسلامی جهان ، و وجود محققینی از پنج قاره جهان در این مرکز و تعلیم و نشر معارف اسلام از این طریق به سرتاسر جهان است که نشان از جایگاه این حضرت دارد

لذا بی جا نیست اشاره کنم به آن بیتی که در عنوان نوشتار ذکر کردم :  
آن قبر که در مدینه شد گم      پیدا شده در مدینه قم  

 



[1] بحارالأنوار ج : ۹۹ ص : ۲۶۶

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۴۷
جعفری