پرتوی از اسمان

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

لطقا در نشر و گسترش این مطالب ما را یاری کنید

نویسندگان
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرجعیت دینی» ثبت شده است

تقلید چرا ؟

بحث تقلید در فروع دین ( به معنای رجوع به متخصص ) امری رایج و عقلائی است که مختص به امور دینی نبوده و یک امر بدیهی است در همه اموری که نیاز به تخصص دارد . که هر انسان غیر مغرضی به صرف تصور این مسأله آن را تصدیق می کند .

لکن بحثی که از طرف برخی شبه روشن فکران  گه گاهی در جامعه مطرح می شود مبنی بر اینکه چرا باید در امور دینی تقلید کرد , یا مثلا چند سال پیش شخصی مثل آغاجری , برای تقبیح و قبیح جلوه دادن تقلید , با توجه به مقدار درک و شعوری که دارد می گوید تقلید کار میمون است .

اینکه تقلید به معنای رجوع به متخصص دین را تشبیه به تقلید میمون ( شکلک و ادای کسی را در آوردن ) کردن , نشان از میزان فهم و درک این به اصطلاح شبهه روشن فکر دارد .

سبکی و سخیفی این سخن بقدری واضح است که نیازی به دادن جواب به عنوان یک شبهه ندارد , اگر هم  جوابی توسط عده ای بیان شده در واقع تنبهی بوده  به یک امر بدیهی که صرف تصور شخص موجب تصدیق آن است , وگرنه نمی شود چنین جوابهایی را جواب از یک شبهه دانست .

اکنون نیز گاهی حرفهایی شبیه همان فکر سخیف اما در لفافه و پوشش با رنگ لعاب جدید زده می شود , لذا در این گفتار بر آن شدیم تا مطالبی را در این زمینه بیان کنیم .

همانگونه که عرض کردم , عدم نیاز به تقلید در امور دینی چیزی نیست که بخواهیم در صدد جواب بیانش باشیم , چرا که عده ای مثل سروش و آغاجری و ... که این حرفها را می زنند , حداقل خودشان را باهوشتر از این می بینم که به حرف خودشان اعتقادی داشته باشند , بلکه اینها دارند پروژه ای ( پشت پرده را ) که دیگران راه اندازی کرده اند اجرا می کنند.

لذا مسأله مهم پرداختن به پشت پرده این قضایات است
مثلا اگر سروش می گوید تقلید نکنید یا بعد از او هاشم آغاجری افاضاتی در این زمینه می کند , اینگونه نیست که یک نفر بی حساب یک حرفی را زده باشد , بلکه اینها اجرا کننده برنامه هایی هستند که در جای دیگر برنامه ریزی شده و هدف اصلی آن بقول محقق بزرگوار  استاد میر باقری این است که طبقه مرجع در دین وجود نداشته باشد .

یعنی همان اتفاق بزرگی که بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم افتاد , پیغمبری که خودش مرجع دینی بود , و بعد از خودش هم از طرف خداوند متعال مرجع دینی مشخص شده بود , کسانی بنابر دلایلی این مرجعیت را به هم زدند و اسلامی را که با زحمات پیغمبر به بار نشسته بود و می رفت که کفر و شرک و ظلم و تاریکی را از روی زمین ریشه کن کند , با از بین بردن مرجعیت دینی به انزوا برده و شد آنچه باید نمی شد .

به عبارت واضح تر شبه روشن فکران این چنینی دوباره می خواهند سقیفه ای در مقیاس خودشان در برابر غدیر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف درست کنند , مگر نه اینکه خود امام زمان ( عج ) فرمود :
وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ‏ حُجَّتِی عَلَیْکُم‏
[1]
یعنی :
اما وقایعی که رخ خواهد داد و مسائل مستحدثه، پس در مورد آنها به راویان احادیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خداوند بر آنان هستم.

اینها با این بیان می گویند نه نیازی نیست به روایان حدیث ( کنایه از نائبان عام ) مراجعه کنید , بلکه هر کس هر چه از دین فهمید همان درست است !!!
ماهیت این حرف و استدلال , همان ماهیت استدلال و حرفی است که بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام توسط عده‌ای با انگیزه‌های خاص مطرح شد . منتهی تنها فرقی که این دو جریان ( قدیمی و جدید ) دارند این است که جریان کنونی پیاده نظام یک نظام فکری است که مرکزش آن سوی آبهاست . بخلاف جریان قدیمی که هر چه بود در میان خودشان بود، ( البته ظاهرا‌ ) .

اما دلیل عقلی نیاز دین به داشتن مرجعیت
خوب شما ببینید , بازی فوتبال دارای یک مرجعی بین المللی بنام فیفا است , یا مثلا ورزش کشتی دارای یک مرجع بین المللی بنام فیلا است , و ...
چطور بازی کودکانه‌ای مثل فوتبال , والیبال و چوگان ... , دارای مرجع , آن هم در حد بین المللی  باشد , اما دین  ( که هدف از خلقت بشرعمل به  آن و رسیدن به کمال است ) دارای مرجع و منبع نباشد ؟ و هر ننه قمری که ازجایش بلند شد بشود مفسر و مبین دینی که خون عزیزترین خلائق در راه آن نثار شده است !!!

جان کلام اینکه اینها دنبال چیزی هستند که پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله 1400 سال پیش آن را بیان فرموده بود :

سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی یَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَمَاءِ کَمَا یَفِرُّ الْغَنَمُ عَنِ الذِّئْبِ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ الْأَوَّلُ یَرْفَعُ الْبَرَکَةَ مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَ الثَّانِی سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً جَائِراً وَ الثَّالِثُ یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا إِیمَانٍ.[2]

یعنی :  به زودى زمانى براى مردم فرا می رسد که از دانشمندان فرار مى‏ کنند چنانچه گوسفند از گرگ مى‏ گریزد. در این صورت خداوند به سه چیز آنان را مبتلا مى ‏کند،
اول: برکت را از اموالشان بر مى‏دارد
دوم: سلطانى ستمگر بر آنان مسلط مى‏ گرداند
سوم: بدون ایمان از دنیا مى ‏روند

 



[1] الغیبه ص 291

[2] جامع الأخبار، ص: 131

 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۶ ، ۰۳:۴۴
جعفری