پرتوی از اسمان

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

لطقا در نشر و گسترش این مطالب ما را یاری کنید

نویسندگان
پیوندها

۲۱ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

بچه کجایی؟

گشت و گذاری در فضای حقیقی و مجازی و مشاهده ظاهر و افکار برخی اشخاص از مرد و زن گرفته تا بزرگ و کوچک در این دو فضا، مشخص می شود که بسیاری از مردم تحت تاثیر فضای تبلیغاتی حاکم بر جامعه جهانی، فراموش کرده اند که فرزند آدم ابوالبشری هستند که بخاطر ترک اولی از بهشت بر زمین هبوط کرد، تا چند روزه دنیا در دنیا امتحان شوند و طبق قانون کلی رجوع (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون)[1] بزودی باید رحل سفر ببندد و آماده سفر آخرت شود. و نتیجه عملکرد خود را در آخرت مشاهده کنند.

زنانی با چهره و لباسهای کذائی و مردانی بدتر از آنان نشان این دارد که اینها فرزندان دنیا هستند، که دل در گرو آن دارند ولی غافل از اینکه این عروس هزار داماد (دنیا) اگر قرار بود به آدمی زاد وفا کند، همان به نیاکان اینها وفا می کرد، و افراد جامعه آن قدر زیاد می شدند که نوبت به اینها نمی رسید که وارد دنیا شوند.

لذاست که امیر المومنین علیه السلام در خطبه 42 نهج البلاغه می فرماید :
«وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ لِکُلٍّ مِنْهُمَا بَنُونَ فَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَإِنَّ کُلَّ وَلَدٍ سَیُلْحَقُ
[بِأُمِّهِ‏] بِأَبِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَة»

یعنی: بدانید که دنیا به سرعت از شما روى گردانده، و از آن جز ته مانده‌‏‌اى که کسى آن‌را در کاسه باقى نهاده باشد نمانده. و آگاه باشید که آخرت روى نموده است، و براى هر یک از دنیا و آخرت فرزندانى است. شما از فرزندان آخرت باشید، نه از فرزندان دنیا؛ زیرا هر فردى در آخرت به پدرش ملحق می‌‏شود.

طبق فرمایش حضرت دنیا و آخرت دارای فرزندانی هستند، که باید از فرزندان آخرت بود، چه اینکه بخواهیم یا نخواهیم، موحد باشیم یا مشرک، مسلمان باشیم یا یهودی، تاتار باشیم یا ترک باید بزودی برگردیم به همانجائی که از آن آمدیم.

حضرت در ادامه می فرماید: از فرزندان دنیا نباشید، زیرا هر فرزندی در آخر کار به والدینش ملحق می شود. پس کسی که فرزند دنیا بوده وقتی وارد آخرت که می شود، در آنجا غریب خواهد،

غربت در عالمی بی انتها مثل آخرت - که آشنایی مثل حضرت علی علیه السلام از هولناکی عالم آخرت به خدا پناه می برد - چگونه خواهد بود؟؟؟ آنجا که می فرماید:

«یا عباد الله ما بعد الموت لمن لا یغفر له أشد من الموت القبر فاحذروا ضیقه و ضنکه و ظلمته و غربته إن القبر یقول کل یوم أنا بیت الغربة أنا بیت التراب أنا بیت الوحشة أنا بیت الدود و الهوام و القبر روضة من ریاض الجنة أو حفرة من حفر النار...

یعنی :«ای بندگان خدا بعد از مرگ آمرزیده نشدن شدید تر از(خود) مرگ است از قبر و تنگی، تاریکی، و غربت آن برحذر باشید، همانا قبر در هر روز می‌گوید: من خانه غربتم، من خانه وحشتم، من خانه کرم هستم. قبر یا باغی از باغهای بهشت و یا گودالی از گودالهای آتش است[2] .

لذاست که شاید موقع آن رسیده باشد که از خودمان بپرسیم بچه کجائیم؟ دنیا یا آخرت

 

 

 



.[1] آیه 156 سوره بقره

[2] . بحار الانوار، ج6، ص 218

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۱۷
جعفری

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دار............... به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران........ به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس.......... یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد

بنابر نظریه حیات معقول (زندگانی انسانی نه حیوانی) علامه جعفری (ره) همانگونه که برای حفظ حیات مادی دقت در خوردنیها و نوشیدنیها امری است لازم و یک انسان سالم برای حفظ سلامت بدنی باید در صحت مواد خوراکی و نوشیدنی دقت کافی را داشته باشد, هم چنین یک انسان عاقل که برای حفظ سلامت روحی و کمالی خویش و وصول به حیات معقول بناچار باید در خوارک فکری و عقلی خود دقت لازم را داشته باشد.

در آموزه های دینی نیز به این مطلب به شدت تاکید شده است, مثلا به عنوان نمونه در آیه 24 سوره مبارکه عبس می‌خوانیم: « فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِه» یعنی: پس انسان باید به خوراک خود بنگرد.

در ذیل این آیه شریفه روایتی است از امام محمد باقر علیه السلام که مقصود آیه از خوراک را خوراک علمی و فکری بیان می‌کند: قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ‏ الَّذِی‏ یَأْخُذُهُ عَمَّنْ یَأْخُذُهُ[1].

طبق این نقل حضرت فرمودند منظور آیه این است که شخص نگاه کند ببیند مطالب علمی اش را از چه کسی دریافت می‌کند .

اهمیت این مسئله (لزوم دقت در خوراک فکری) - با توجه به دسترسی اقشار مختلف مردم به شبکه های اجتماعی (اینترنت, ماهواره, تلگرام...) و نشر افکار مختلف بصورت فیلم, صوت, تصویر, نوشتار نسبت به گذشته- دو چندان احساس می‌شود.

حال با توجه به مطالب گفته شده به بیت سوم شعر مولانا که در اول نوشتار ذکر شد برمی‌گریدم که:
ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس.......... یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد

یعنی هر انسانی یا باید عالم به زمانه (یعنی در دورن خودش ملکه‌ای از معرفت و اجتهاد را داشته باشد) باشد یا تحت نظر عالمی باشد که راه را از بیراهه و آب را از سراب تشخیص دهد.

با توجه به وجود کانالها و گروه های رنگارنگ اجتماعی, فرهنگی, سرگرمی و ... که هر کسی هر چه به دستش می رسد در این گروه ها نشر می دهد اگر کسی یک ترازوی محکم در درون خودش نداشته باشد که ملاک تشخیص حق از باطل باشد چه بسا به قول مولانا شخصی کالای تقلبی را به عنوان مروارید گرانبها به مخاطب قالب کند و در عوض از مخاطب گوهر قیمتی اش (یعنی فرصت رسیدن به کمال انسانی) را بستاند .

حسن ختام نوشتار را با دو بیت از خواجه شیراز به پایان می‌برم که:
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن............ ظلمات است بترس از خطر گمراهی

اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل ................... کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی

 

 

 

 

 



[1]. الکافی ج1 ص 50 باب نوادر

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۴۰
جعفری

همانگونه که هر موجود زنده‌ای یک جسمی دارد و یک روحی, بطوری که مثلا اگر یک انسان تنومندی را که سکته کرده در نظر بگیری این شخص قادر نیست یک مگس را از خود براند.

دین اسلام هم یک ظاهری در دنیا داشته و حقیقتی در عالم ملکوت دارد فلذا موجودی زنده و پویاست, که یک جسم و ظاهری دارد و یک روح و باطنی.

بنابر این دیدگاه تمام اعمال عبادی (نماز, روزه, حج و...) دارای یک ظاهر و پوسته ای است و یک باطن و حقیقتی.
همانگونه که یک انسان یا حیوان مرده, تکه ای گوشت بیش نیست بطوری که قادر نیست یک حشره را از خود دور کند نماز یا حج بدون روح نیز بیش از یک سری حرکات بی معنا نخواهد بود, مثلا نماز فقط در حد یک حرکات ورزشی است و بس.

یا مثلا حج بدون روح صرفا یک سری افعال و حرکات و سکونات بی معنا و مفهوم بوده  و هیچ اثر تحولی را باعث نمی شود .

سوال : روح دین که بدون آن, دین و اعمال دینی بسان جسد بی جان است چیست؟

ولایت روح عبادت است, بطوری که اعمال دینی بطور اعم و اعمال حج که مورد بحث ماست بطور اخص بدون ولایت هیچ اثر معنوی و اجتماعی را دارا نبوده و با رسومات سایر ادیان مثل مسیحیت و یهودیت و هندوها هیچ فرقی نخواهد داشت.

لذاست که می بینیم شیطان بزرگ (آمریکای جهانخوار) نه تنها با حکومت قبیله ای آل سعود که هیچ بوئی از انسانیت نبرده بر مکه و خانه کعبه مشکلی ندارد، بلکه این قبیله خون آشام را به عنوان رئیس کمیته حقوق بشر نیز انتخاب می نمایند.

لذا روایتی است از امام رضا علیه السلام : إنّ الامامة زمام الدین، و نظام المسلمین، و صالح الدنیا و عزّ المؤمنین. إنّ الامامة أسّ الاسلام النامی، و فرعه السامی. بالامام‏ تمام‏ الصّلاة، و الزّکاة، و الصّیام، و الحجّ، و الجهاد، و توفیر الفی‏ء و الصّدقات، و امضاء الحدود و الاحکام، و منع الثّغور و الاطراف‏

یعنی : . امامت کامل‏کننده دین است ... امامت ریشه بالنده اسلام است، و بلندترین شاخه آن؛ با امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد به کمال مى‏رسد، و اموال عمومى (غنائم، زکات) افزایش مى‏یابد، و احکام و حدود اجرا مى‏گردد، و از هجوم دشمنان جلوگیرى مى‏شود.

با توجه به این مقدمه به عنوان بحث (آهنگ حج بدون قافله سالار) برمی‌گردیم, به یاد حج سال 60هجری که مسلمانان به زعم خودشان برای انجام اعمال حج گروه گروه وارد مکه می شدند در حالی که روح کعبه و حج آهنگ و قصد خروج از کالبد حج را داشت.

آری مردم داشتند به طرف کعبه برای طواف حرکت می کرند, در حالی که روح مکه و منی و مشعر الحرام و عرفات در قالب حسین بن علی از کنارشان در حال خروج از کالبد حقیقت دین  بود به طرف عراق و کربلا، برای حفظ جان دین، با خونش خویش.

این درسی است برای یک مومن انقلابی که اگر آشنا و بصیر به مقتضیات زمان نباشد, دین سازنده و پویا که باید انسان ساز باشد تبدیل به یک مراسم خشک و بی جان خواهد بود که نه تنها سازنده نخواهد بود بلکه بسان افیونی او را از رشد و تعقل و تفکر باز خواد داشت.

 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۴۵
جعفری

بررسی روایتی   از امام جواد علیه السلام به مناسبت شهادت ایشان: 

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع قَالَ: الْمُؤْمِنُ‏ یَحْتَاجُ‏ إِلَى خِصَالٍ تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ[1].

یعنی : مومن محتاج به سه خصلت دارد : توفیق از جانب خدای متعال، واعظی از درون خود و پذیرش نصیحت کسی که او را نصحیت می کند.

1..اختلافی است بین دو فرقه اصلی بین اهل سنت ( اشاعره و معتزله) در مورد نحوه اختیار انسان در دنیا

الف) معتزله قائل به تفویض بوده و معتقدند که: انسان در نظام آفرینش دارای اختیار تام و کاملی است و خداوند فقط انسان را خلق کرده و بس، و هیچ دخالتی در کار انسانها ندارد.

ب) در مقابل اشاعره را اعتقاد بر آن است که: برعکس انسان هیچ اراده ای از خود ندارد، و در همه افعال خود مجبور است، یعنی کار و فعل انسان چه صلاح باشد چه فساد نعوذبالله از طرف خداوند است!!!

شعر منسوب به خیام هم شاید اشاره به همین جبر دارد:
مى خوردن من ، حق ز ازل مى دانست            گر مى نخورم علم خدا، جهل بود.

اما بنابر فرمایش امام جعفر صادق علیه السلام : لا جبر و لا تفویض بل‏ أمر بین‏ الأمرین‏، بنابر این فرمایش امام صادق علیه السلام شیعه را اعتقاد بر این است که انسان در کارهایش نه مختار محض است و نه مجبور بلکه افعال انسان مثل نقطه ای است در داخل یک صفحه، که موقعیت آن نقطه را دو محور طول و عرض معین می کنند و به اصطلاح ریاضی مثل محل یک نقطه در یک صفحه است که موقعیتش با دو محور x،y تعیین می شود.

به عبارتی دیگر: در کارها و افعال انسان دو عنصر تقدیر الهی و تدبیر خود انسان بسان دو محور x،y  نقطه وجودی انسان را تعیین می کنند و بالتبع باعث ساخت شخصیت انسان و در نتیجه تعیین کننده سرنوشت او می شوند.

حال با توجه به ذکر این مقدمه، و با این دیدگاه وقتی به روایت مذکور در صدر نوشتار دقت کنیم می فهمیم که انسان در محور تقدیر نیازمند به توفیق است(تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ) یعنی تا خداوند به انسان توفیق کاری را ندهد ولو اینکه همه شرایط حاصل باشد، آن کار به سر انجام نمی رسد.

و دو عنصر دیگر ذکر شده در روایت (1.وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ 2. قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ یعنی داشتن موعظه درونی و پذیرش موعظه بیرونی) به عنوان قوه محرکه ای است که انسان را از درون فعال کرده و باعث می شود انسان به تدبیر امور خویش بپردازد.

نتیجه آنکه : با فعال شدن دو محور تقدیر و تدبیر است که انسان بسان یک نقطه راه کمال را در سطح دنیا این می پیماید.

 



[1] بحار الانوار ج 72 ص 65

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۵۵
جعفری

مطلب حرام دارای اثر لقمه حرام

1..طبق روایات رسیده از معصومین علیه السلام، لقمه حرام دارای اثرات سوئی است از جمله عدم استجابت دعا ، عدم پذیرش عبادت و عدم پذیرش حرف حق،
کما اینکه مثلا در داستان رویارویی کوفیان با  امام حسین علیه السلام در روز عاشورا بعد از نصحیت های زیاد نسبت به لشگر عمر زیاد و کوفیان و عدم پذیرش کوفیان، امام علیه السلام علت صف آرایی و عدم پذیرش حق توسط کوفیان را لقمه حرام می داند
کُلُّکُمْ عَاصٍ لِأَمْرِی غَیْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلِی فَقَدْ مُلِئَتْ‏ بُطُونُکُمْ‏ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِکُمْ الحدیث [1]
یعنی : همه شما بر دستور من عصیان کرده و حرفم را نمی شنوید ، چرا که شکمهایتان از حرام پر شده و قلبهایتان پذیرای حقائق نیست .

2. کلام و مطلب ( نوشته ،‌فیلم ، عکس و ...) حرام نیز همان آثار لقمه حرام را خواهد داشت ، موید این مطلب روایتی است از امام صادق علیه السلام که ذیل آیه 24 سوره عبس می باشد آنجا که خداوند متعال می فرماید : «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ» حضرت مقصود از طعام را طعام فکری می داند « عِلْمُهُ‏ الَّذِی‏ یَأْخُذُهُ‏ عَمَّنْ یَأْخُذُه‏»[2]

3. با لحاظ این دو مقدمه و بررسی آنچه در فضای مجازی (اینترنت ، تلگرام و ...) وجود دارد( از مطالب کذب، افتراء، تهمت و ...) و غرق شدن در فضای اینچنینی ، طبیعی است که نتوان حق را از ناحق و سره را از ناسره تشخیص داد

4. شاید بتوان مصداق عدم تمییز حق از باطل را در مباحث انتخاباتی اخیر دید، که در این فضا چگونه به ناحق جای قاضی را با جلاد و شیاد عوض کردند و ... و خیلی ها هم تحت تاثیر ...

 



[1] بحار الانوار ج 45 ص 8

[2] کافی ج 1 ص 50

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۴:۲۸
جعفری

نگاهی به سبک زندگی جوامع اسلامی

نمی توان انکار کرد که سبک و سیاق زندگی امروزی مسلمانان بطور عموم و کشور ایران ( به عنوان تنها کشور شیعی ) بالخصوص از طریق مجازی ( اینترنت , تلگرام , ماهواره ...) و حقیقی ( مسافرت های سیاحتی , درمانی ... ) تحت تأثیر فرهنگ غربی , که عمدتا ریشه گرفته از افکار مسیحیت انحراف یافته است , قرار داشته که بطور نمونه مثلا شخصی که از والدین شیعه متولد شده , نوع زندگی اش از پوشش لباس , غذا خوردن تا سبک ساخت خانه اش گرفته تا نگهداری حیوان نجس العینی مثل سگ در خانه و حتی ارتباطات نامشروعی که متأسفانه در بعضی لایه های جامعه رواج یافته و تبدیل به امری عادی شده تا استفاده از شکلات و آدامسهای خارجی حاوی الکل و روغن خوک ... امری جا افتاده است .

که اگر نبود غنای بسیار بالای دین مبین اسلام که مطابق با فطرت بشر است  از یک سو و اگر نبود انقلاب اسلام ایران از طرف دیگر با این بمباران فرهنگی غرب , شاید اسلام و فرهنگ غنی شیعه که ریشه در وحی الهی دارد این هدیه عظیم الهی به بشر در جامعه امروزی رفته رفته به یک مراسم مذهبی پیش پا افتاده در حد مراسمات معمول جوامع دیگر مثل مراسمات خرافی کشورهایی مانند آئین مخصوص هندوها و سرخپوستان ... یا حداکثر در حد و قواره یک دین منحرف مثل یهودیت و مسیحیت امروزی تبدیل شده بود .

اما راه حل مشکل چیست ؟

واضح است که راه حل هر مشکلی از جمله این مشکل در بطن دین وجود دارد , آنجا که در آیه شریفه 21 احزاب می‌خوانیم « لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیرا »

یعنی : به طور یقین زندگى رسول خدا براى شما و آنان که به خدا و روز قیامت امیدوارند، و خدا را بسیار یاد مى‏کنند، سرمشق نیکویى بود.

حال سوالی که این جا مطرح است این است که :
نوع زندگی های ما بیشتر شبیه زندگی آسمانی رسول الله صلی الله علیه و آله است یا بیشتر شبیه گرفتاران به زندگی زمینی است که هیچ ارتباطی با آسمان ندارند و از دیدگاه اینها زندگی دنیا منحصر است در گشتن و خوردن و چریدن چند روزه در دنیا و خلاص .
 که در آیه 24 سوره جاثیه به کلام این افراد اشاره شده  : « وَ قالُوا ما هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا »
یعنی آنان گفتند : زندگى جز همین زندگى دنیا نیست دسته‏اى مى‏میرند و دسته‏اى دیگر زنده مى‏شوند .

شاید اشاره گذرا به دو نوع زندگانی آسمانی و زمینی , قضاوت درباره سبک زندگی خودمان بهتر میسر شود

آنچه از نوع زندگی رسول الله صلی الله علیه و آله می خوانیم این است :
از همیشه به یاد خدا بودن , رفع گرفتاری حاجت مندان , امر به معروف و نهی از منکر , نوع برخورد با همسایه و خویشان , داشتن حیاء و عفت , سریع الرضا بودن و پذیرش عذر دیگران ...

اما زندگی های امروزی برگفته از فرهنگ غرب :
به یاد همه چیز بودن جز خدا , هر کسی به فکر خود بودن , اهمیت نمره بیست ولی بی اهمیتی مسائل دینی , زندگی های آپارتمانی که فاصله دو همسایه یک دیوار نازک است اما بین قلبهایشان فاصله ای تو مایه های اقیانوس اطلس , بی حیائی و بی عفتی موجود در بعضی لایه های جامعه , نگذشتن از یک ریال حق خود ...

در آخر اینکه :
ایها المسلمون , اگر دین سالم و بدون تحریف پیغمبر خاتم , نتواند موجبات سعادت دنیا و آخرت شما را تأمین کند , قطعا ادیان تحریف شده ای که تاریخ مصرفشان گذشته (مثل مسیحیت و یهودیت ) قادر به تأمین سعادتت نخواهد بود , پس بیائید برگردیم به اصل خویش  , که به قول مولوی :

بشنو این نی چون شکایت می‌کند          از جداییها حکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند                  در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق        تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش    باز جوید روزگار وصل خویش ...

۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۶ ، ۱۱:۰۷
جعفری

و اما تو چه می دانی که دمکراسی چیست ؟

برخی از دوستان سوالی مطرح کردند که آیا اسلام با دموکراسی سازگاری دارد , اصلا می شود مسلمان بود و حکومتی دمکراتیک تشکیل داد ؟
لذا در این زمینه لازم دیدم مقداری از تاریخچه و بعدا ماهیت دموکراسی صحبت کرده و سپس به دیدگاه اسلام در این زمینه بپردازیم

 تعریف لغوی و اصطلاحی از دموکراسی

دموکراسی  اصطلاحی یونانی است که مرکب از دو کلمه  demos  ( به معنای مردم ) که در اصطلاح یونانی به معنای جمع روستاییان بوده , و cratia ( به معنای قدرت ) می باشد .
که در حدود قرن پنجم قبل از میلاد این اصطلاح معنای جدیدی پیدا کرد و به اجتماع همه مردم آتن ( پایتخت یونان) اطلاق شد که برای تصمیم گیری در امور حکومتی یک جا جمع شده و به بحث و مجادله می پرداختند , و بعد از آنکه تقریبا تمام شئون حکومت به دست خود مردم افتاد که چون اکثرا کشاورز بوده و اهل روستا بودند , از آن پس حکومت آتن را دموکراسیا (
demokratia) به معنای حکومت روستائیان , نام گذاری کردند .
که بعدا این کلمه ( یعنی دموکراسی ) به همه حکومت هایی که بدست مردم گردانده می شود اطلاق شد .

ظاهرا تعریف واحدی از دموکراسی وجود ندارد , ولی اجمالا آنچه که مربوط به بحث ما می شود این است : دموکراسی در یک دید کلی به شیوه حکومتی گفته می شود که در آن توده مردم با شرکت در انتخابات حاکمان خود را انتخاب می کنند

اما دموکراسی ( به معنای انتخاب حاکمان توسط مردم ) در عالم واقعیت چگونه است ؟

برای پاسخ به این سوال به راه دور نرفته از همین کشور خودمان که مثال می زنیم
آنهم از مهمترین انتخاباتش یعنی ریاست جمهوری , چرا که بقول معروف مشت نشانه خروار است .

کشور ما  دارای حدود 80 میلیون جمعیت است که اولا 32 درصد ( که تسامحا برای رند شدن 30 درصد حسابش می کنیم ) به خاطر نداشتن سن قانونی حق شرکت در انتخابات را ندارند .

می ماند 70 درصد که ( که معمولا در میانگین شرکت در انتخابات پرشور در همه کشورها حدود 60 درصد است یعنی حداقل 40 درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت نمی کنند که این 40 درصد حدود 28 درصد آن 70 درصد واجدین شرائط می شود
به عبارت ساده تر از 70 درصد باید 28 درصد هم کم شود که می ماند 42 درصد از کل جمعیت یک کشور .

حال فرض کنید که فی المثل در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری که تقریبا نصف به علاوه سیصد هزار نفر رای آورد و پیروز انتخابات شد . چند نفر رئیس جمهور را انتخاب کردند ؟ بله درست حدس زدید از آن 42 درصد با تسامح 22 درصد به رئیس جمهور رأی دادند .
به عبارتی واضح تر در مثال ما تقریبا 78 درصد مردم در انتخاب شخص منتخب هیچ نقشی نداشتند , این همان نتیجه دموکراسی است که گاهی با آب و تاب چنان بیانش می کنیم که آب از لب و لوچه مان سرازیر می شود چرا که فکر می کنیم , چقدر نسبت به زمان های قدیم رشد و تعالی داشته ایم  !!!

حال بماند که بنیانگذاران دموکراسی , همان 22 درصد را هم اگر به کسی رای دهند که باب میلشان نیست ,جوابشان سربهای داغ با روکش مسی است که سینه شان را بشکافند , و از آسمان بر سرشان آتش بریزند , آنهم به توسط کشوری که اگر صحبت از دموکراسی در آن شود , جواب اش شمشیر است و گردن ( نمونه اش یمن و سوریه )

اما دموکراسی در اسلام

امیر المومنین علیه السلام ( ولی الله الاعظم ) در خطبه 97 نهج البلاغه بعد از جنگ نهروان در نکوهش لشگریان خود در سال 38 هجری خطبه ای ایراد فرمودند که , قسمتی که مربوط به بحث ما می شود را بیان می کنم

« لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِیَّتِی »
یعنی ملت های جهان صبح می کنند , در حالی که از ستم زمامدارانشان در ترس وحشت اند , من صبح می کنم در حالی که ستمگری پیروان خود وحشت دارم ,

که می دانیم این کلام مربوط به قریب 1400 سال پیش گفته شده و نیازی به توضیح ندارد و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
آن هنگام که به عنوان خلیفه انتخابش کردند , خلیفه 50 کشور کنونی اسلامی بود , که وقتی عسل از یمن به عنوان مالیات آورده بودند به عسل نگاه کرد و فرمود , عجب رنگ قشنگی دارد , اما نمی دانم مزه اش چگونه است ؟

نمونه دیگر ( خواهش می کنم , این فراز را با دقت تا آخر بخوانید , جان کلام همین جاست )

و آن اینکه ؛  این قضیه را تقریبا همه شنیده اید که : وقتی سردار رشیدش ( مالک اشتر ) به چند قدمی خیمه گاه معاویه رسیده بود , و آن هنگام قران ها توسط لشگریان معاویه بالا رفت و حضرت به اجبار خوارج مجبور به قبول حکمیت شد .

و این را هم شنیده اید که بعد از نیرنگ معاویه ، دوباره خوراج سراغ  امیر المومنین علیه السلام آمده و گفتند ما اشتباه کردیم و توبه می کنیم , تو هم اشتباه کرده و باید توبه کنی .
اینکه خودشان اشتباه کردند و اقرار به اشتباه می کنند که واضح است , خوب امیرالمومنین چه اشتباهی کرده بود ؟؟؟
که از او توبه می خواستند , تا حالا فکر کرده اید ؟

بله اشتباه کرده بود ( البته به نظر ما عقل کامل هایی که به میمنت و تجربه کفار و مشرکین به مقام منیع دموکراسی نائل آمدیم ) اشتباهش این بود که با اینکه می دانست همه این خوارج اشتباه می کنند و عاقبت کارشان به کجا می رسد با این حال مالک اشتر را از چند قدمی خیمه معاویه برگرداند ,
لذا این خوارج اصلا هضم نمی کردند که چرا حضرت با اینکه می دانست آنها اشتباه می کنند ، چرا به نظر آنان احترام می گذارد , در حالی خودشان هم خودشان را به این حد قبول نداشتند , لذا از او می خواستند به سبب احترامی که به آنها گذاشته از کرده اش توبه کند !!!

و اما در آخر :  

خدایا از اینکه نام وصی ات را کنار , جانوارانی که صدها سال پیش به درک واصل شده اند بردم و اگر نام کسی را که مادران جهان به اعتراف دوست و دشمن از آوردن چنین فرزندی عقیم اند در کنار سگ و شغالهای امروزی ( صهیونیسم مسیحی و یهودی و افکار پلیدشان یعنی دموکراسی ) بردم از پیشگاهت عاجزانه طلب عفو می نمایم .

رابطه علم و دین

دو کتاب اسرار آمیز

امام رضا علیه السلام و غول چراغ جادو

حضرت زهرا سلام الله علیها یا خانم دکتر مریم میرزاخانی

شهید مطهری یا دکتر شریعتی ؟

دین امری اختیاری یا اجباری ؟



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۴۳
جعفری

شهید مطهری یا دکتر شریعتی ؟

گر چه مساله تقابل افکار این دو شخصیت ، مربوط به سالهای قبل است و الان به یک معنا طرح چنین مساله ای خیلی موضوعیت ندارد ، لکن در بعضی محافل هنوز برخی به این مساله دامن زده و هنوز دم از آن اختلافات می زنند .
و از طرفی زوایایی از این اختلافات هست که شاید اگر روشن شود ، برای امروز ما هم راه گشا خواهد بود .

اینکه طرفدار کدام نوع تفکر باشیم نیازمند به یک مقدمه است .

اصولا انسان تا می تواند باید محقق باشد و هر چه بتواند کمتر مرید فکر دیگران باشد ، به همان اندازه آزاد اندیش تر بوده و خودش واقعیات و حقائق را بهتر و ملموس تر حس می کند .

لکن به هر حال کار هر کسی نیست که خودش مستقلا محقق باشد ، خواه و ناخواه بدلائل مختلف اکثر اشخاص جامعه مقلد فکری یک شخصیت اجتماعی می شوند . که این موضوع همواره در طول تاریخ وجود داشته است
مثلا ما در بزرگان ادبی و شخصیت های دینی خود این نوع تقلید را می بینیم مثل دلبستگی شخصیتی مولانا به شمس تبریزی .

یا مثلا شیخ الطائفه یا همان شیخ طوسی که صاحب دو کتاب از چهار کتب روایی اصلی شیعه ( التهذیب و الاستبصار)  می باشد . دارای چنان جلالت شأنی بود که تقریبا تا زمان ابن ادریس حلی همه مجتهدین عملا مقلد فکری ایشان بودند .

هم چنین تقلید فکری و روشی فقهاء و علماء بعد از شیخ انصاری رحمه الله علیه از ایشان تا زمان معاصر نیز یک نمونه از این موارد است .

فلذا چنین تقلید فکری نه تنها مذموم نیست بلکه یک امر رایج و طبیعی است که از اول تاریخ تفکر بشر بوده .

حال که قرار است در امور اجتماعی مقلد فکری شخصیت های اجتماعی قرار بگیریم صحبت این است که مقلد فکری چه کسی باشیم ؟
در این باره باید گفت : شخص هر چقدر نابغه هم باشد ، اما اگر منبع افکارش متصل به مبداء هستی ( یعنی وحی ) نباشد ، مانند آب قلیل است که به محض برخورد با افکار ناپاک نمی تواند پاکی خود را حفظ کند ، و طبیعتا نمی تواند روشن کننده و پاک کننده اطرافیان خود نیز باشد .

مثلا شخصیتی مثل بودا یا مانی ممکن است یک نابغه فکری باشد اما به خاطر عدم اتصالشان به مبداء هستی ، نه نور دارند و نه نورانی کننده راه مقلدین خودشان هستند ، لذا کشورهای بودائی ( مثل چین ، هند و ژاپن ) شاید مردمانی باشند که از لحاظ صنعتی پیشرفته باشند ، اما از لحاظ علوم انسانی  پیاده بوده و لذا به علت نبود بنیه فکری ، یک زمان دنباله رو افکار سوسیالیستی روسیه قرار گرفته و کمونیست شدند،‌ و بعد از فروپاشی کمونیست عملا به دامن لیبرالیسم غلطیدند.

اما از طرفی می بینیم امثال افلاطون و سقراط ... چون افکارشان در سایه سار پیامبران زمان خودشان رشد و نمو پیدا کرده بود لذا بنیانگذار فلسفه ای بودند که توسط دانشمندان اسلام اخذ شده و پرورش داده شد و نه تنها اسمشان از یاد تاریخ پاک نشد ، بلکه علم فلسفه از جمله علوم پرباری است که در سایه اسلام رشد پیدا کرده است . و امروزه زبان فلسفه ، یک زبان گویای مسائل پیچیده اسلامی است .

در مورد شخصیت های تاریخی و دینی ما هم همینگونه است ، مثلا اگر اسم بوعلی سینا در تاریخ مانده نه فقط به خاطر نابغه بودنش است بلکه ، بخاطر استفاده از منابع وحیانی اسلامی است که چه درزمینه طب ، و چه در زمینه فلسفه از این منبع لایزال استفاده کرده است.

مخلص کلام اینکه : هر شخصی به میزان اتصالش به مبداء هستی ، و استفاده از منابع وحیانی ، به همان مقدار شخصیت و افکارش قابلیت ماندن در بستر زمان و چراغ هدایت مقلدین افکارش می باشد و به هر میزان که افکارش متکی به شخصیت خودش باشد و کمتر از منابع وحیانی استفاده کرده باشد ، به همان میزان نیز از حقائق هستی بدور است .
مگر نه اینکه نام پیامبران علیهم السلام به خاطر اتصالشان به مبداء هستی همواره در طول تاریخ ماندگار شده و نام غیر آنها با گذر زمان به بوته فراموشی سپرده شده ،
آیا شما می توانید نام دو نابغه فکری از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام نام ببرید ؟
حال باید شهید مطهری یا دکتر شریعتی را هم با همین میزان سنجید ، چرا که این دو نفر از این قاعده مستثنی نیستند .

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۵۳
جعفری

شنا با چادر

در نزدیکی عید هستیم و مراسماتی که مردم ما در این عید دارند ، و علی الظاهر بنفسه اشکالی هم ندارد ، و اگر هم در ضمن این مهمانی های و دید و بازدیده ها کار خلاف شرعی هم صورت بگیرد ربطی به باطل و غیر شرعی بودن این مراسمات ندارد ،
کما اینکه ممکن است کسی در یک مراسم شرعی هم مرتکب کار خلاف شرعی شود .
منتهی در این زمینه نکته ای وجود دارد که ، بر آن شدم  دست به کیبورد ببرم

درست است که اسلام دین همه جانبه است ، اما باید دانست که دین بین المللی نیز هست یعنی بگونه ای است که وقتی وارد یک سرزمین می شود اینگونه نیست که همه چیز را باطل اعلام کند و بگوید که می خواهم از صفر تا صد فرهنگ جامعه را خودم بنا نهم .
نه خیر دین اسلام اینگونه نیست ، بلکه بسیاری از احکام اسلام امضایی است ، یعنی اگر ببیند ، مراسم یا اعمالی که یک جامعه دارد ، با اصول و فروع دین منافاتی ندارد ، مخالفتی با آن مراسمات نخواهد داشت .

لکن باید دانست اسلام در برابر بدعت ( به معنای اضافه یا قیچی کردن چیزی از دین ) بسیار حساس است ، که در این زمینه باید گفت :

یک موقع است که مجتهدی با توانایی که در طول سالها ممارست و تدریس بدست آورده سعی می کند احکام و نظر اسلام را در مسائل جدید و مستحدثه از منابع اصیل آن استنباط کرده و بدست آورد .

اما گاهی مردم عادی و بعضا متدین ، در بسیاری از موارد شروع به اجتهاد می کنند ،‌ در حالی که فاقد ملکه و مهارت اجتهاد هستند ، و به مبانی اصولی و اعتقادی و فقهی اسلام آشنایی کافی ندارند .
این افراد گاهی در صدد این هستند که به همه کارهای خود رنگ و لعاب اسلامی بدهند ، مثلا بقول یکی از دوستان ، حجاب مانع هیچ گونه فعالیتی نبوده و شخص می تواند با حجاب باشد و دقیقا تمام کارهایی که زنان در غرب انجام می دهند را انجام دهد مثلا چادرش را از کمرش ببندد و در پمپ بنزین مشغول کار شود و یا با همین چادر می تواند شنا کند و قهرمان هم بشود !!!

یا مثلا در مورد عید نوروز به صرف اینکه شنیده اند چند روایت در زمینه عید نوروز داریم شروع به رنگ و بوی اسلامی دادن به این عید باستانی ما دارند .
درحالی که غافل از این هستند ،‌که این روایات باید از لحاظ سند بررسی شود که مثلا حدیث جعلی و ساختگی نباشد .
و در مرحله بعد باید مضمون روایت مورد بررسی قرار بگیرد که مضمون روایت چه می خواهد بگوید و تازه بر فرض اثبات اینکه این روز طبق این روایات روزی بوده مثلا کشتی حضرت نوح در کوه جودی آرام گرفته ، این چه ربطی به دید و بازدید ما با هم دارد ؟؟! یعنی مثلا به میمنت ، قرار گرفتن کشتی حضرت نوح ما سفره هفت سین می چینیم ؟

لذا بجای اینکه بخواهیم اسلام را با خودمان تطبیق دهیم ، باید سعی کنیم ، خودمان را با اسلام تطبیق دهیم ، مثلا در همین مراسم عید نوروز ، دید و بازدید ، سنت حسنه ای است ، اما اینکه هر خانواده ایرانی مثلا حدود 200 گرم گندم را به عنوان سبزه استفاده کرده و آخر هم سبزه را بدور می اندازد ، با این احتساب که اگر 22 میلیون خانوار ایرانی هر کس 200 گرم هم گندم در این مورد مصرف کند 4400000 کیلو گندم به دور ریخته شده .
حال بماند اسرافهای بسیار بزرگتری که انجام می گیرد و به آن عادت کردیم که فقط به گرانبهاترین آن اشاره می کنم ، یعنی وقت و عمر.

مطالبی دیگر
دو کتاب اسرار آمیز
زخم معده
رابطه علم و دین
حجاب چرا

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۰۱
جعفری
بیایید چهار شنبه سوری بدون خطر را سپری کنیم
این جمله ای است که این روز ها خیلی از صدا و سیما به آن پرداخته می شود که در این باره توجه به نکته ای خالی از لطف نیست
1.از دیدگاه امام خمینی (س)، صداوسیما یک دستگاه عظیم آموزشی و تربیتی و به منزلۀ یک«دانشگاه عمومی» است که قلمرو آن، در سطح کشور گسترده است.این رسانۀ سراسری باید با مردم، حکم معلم و شاگرد را داشته باشد، با حذف برنامه های بیهوده و صرفاً سرگرم کننده، و ارائۀ برنامه های اصولی و منطبق با موازین اسلام و برخاسته از بینش و فرهنگ اسلامی، به روشنگری بپردازد و مردم را با غذاهای صحیح و سالم تغذیه کند و نسل آینده را- که نیازمند تربیت مستمر از خانه تا دبستان، دبیرستان و دانشگاه است- مبارز بار آورد؛ متفکر و برومند بپروراند؛ مستقل و دارای اراده و تصمیم، نه پایبند به مسائل شهوی و امور مخدر.
2. صدا و سیما با بیان اینکه چهارشنبه سوری باشد اما بدون خطر , در پی القاء این مطلب است که جان شما دارای ارزش است , و بخاطر لذت آنی جان باارزشتان را به خطر نیندازید , که البته حرفی بسیار متین و عاقلانه است .
3. اما درد ما این است که این رسانه و دانشگاه عمومی به اصل باطل بودن چهارشنبه سوری نه تنها اشاره ای ندارد و برنامه ای قابل قبول در این زمینه ارائه نمی کند , بلکه همانگونه که در تیتر بحث بیان شد , اینگونه القاء می کند که اصل چهارشنبه بلا اشکال است البته بدون خطر جانی .
که در این باره باید گفت اگر ما جانی داریم که باارزش است باید دانست همین جان را حیوانات جاندار دیگر هم دارند , اما فرق است بین انسان ( به عنوان اشرف مخلوقات جهان) با سایر جانداران .
 انسان علاوه بر جانی ( که همه جاندارن دیگر دارند ) جان دیگری دارد که جان جانان است , که همان گوهر انسانی اوست که این گوهر در سایه تعالیم اسلامی , رشد و تعالی پیدا کرده و در سایه فرهنگ اصیل اسلامی بارور می شود , و فرهنگ های جاهلی قدیم و جدید نه تنها کمکی برای این هدف نیست که مانع جدی نیز می باشد
4. در طول تاریخ هر جا پیامبرانی برای هدایت قومی مبعوث شده اند , مخالفین پیامبران وقتی در برابر برنامه های الهی و غنی رسولان الهی قرار می گرفتند چون می دانستند برای خنثی کردن چنین برنامه های با محتوی و مغز داری  صرف مبارزه فیزیکی و جنگ و جدل لفظی کارساز نیست , لذا برای خنثی کردن برنامه های الهی , بحث سنت های جوامع خویش را  پیش می کشیدند
حتی بعضا سنت های غلط یکی از موانع اصلی قبول دعوت و رسالت پیامبران علیهم السلام بوده
به عنوان مثلا در آیه 104 سوره مائده می فرماید : « وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ»
یعنی : چون به آنها گفته شود به آنچه خدا فرو فرستاده است و به پیامبر رو آورید گویند: آنچه نیاکانمان را معتقد به آن یافته‏ایم برایمان کافى است. و لو آن که نیاکانشان چیزى نمى‏دانستند و هدایت نشده بودن.
اصولا جامعه اسلامی و مسلمانان با توجه به برنامه غنی , پر مغز و متعالی اسلام نه تنها نیاز به خرافات گذشتگان ندارند بلکه بسیاری از سنت های غلط گذشتگان از جمله همین چهارشنبه سوری در تضاد با برنامه های متعالی اسلامی است
منتهی برخی کسانی که افکارشان و اخلاقشان در محیطی رشد یافته که خالی از درک مباحث عمیق اسلامی و اهداف گرانسنگ آن است , لذا با افکار التقاطی خود قادر به تشخیص صحیح جایگاه انسان از یک طرف و برنامه ریزی صحیح و استفاده از مباحث غنی اسلامی از طرف دیگر نیستند .
و این بر عالمان دینی و مرزداران اعتقادی است که کمر همت بسته و در این زمینه روشن گریی نمایند. چرا که حفظ جان جانان ( اعتقادات یک انسان ) کمتر از حفظ جان نیست .
و السلام علی من التبع الهدی

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۵۲
جعفری