چند ماه بیشتر از عروسیش نگذشته بود . رفقاش دستش انداخته بودن .
یکی می گفت : علی رفتی قاطی مرغ ها .
دیگری میگفت : علی ، بد بخت شدی رفت .
داریوش سوال کرد : علی از کجا پول در میاری ؟ حتما پدرت وضعش خوبه !!!
علی یک لبخند زد و جواب داد : خدا میرسونه .
خدا میرسونه !!! چجوری ؟؟؟ حتما سقف خونتون باز میشه و هر چی احتیاج
داشتی از سقف پایین میریزه .
علی : نه از سقف نمیریزه اما خدا می رسونه .
علی راستش را بگو این قدر تفره نرو ، از کجا زندگیت را می چرخونی ؟
علی : راستش را بخواهی یک حمسایه یهودی داریم ، فوق العاده وضعش خوبه
، از همان روز اول عقد گفت : تو ازدواج کن من کمکت می کنم . الان هم هر ماه کمکمون
می کنه . هیچی برامون کم نگذاشته .
داریوش : دیدی گفتم . پس چرا از همون اول راستش را نگفتی ؟
علی : چرا وقتی من میگم خدا میرسونه و خودش تضمین کرده که اگر ازدواج
کردید من کمک می کنم و برکت می دهم قبول نمی کنید اما تا می گویم یک یهودی پول دار
، همه خیالتون راحت می شه و باور می کنید . یعنی وعده خدا از وعده یک یهودی پولدار
کمتر می ارزه .
امیر المومنین علی علیه السلام می
فرمایند :
لَا یُصَدَّقُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى
یَکُونَ بِمَا فِی یَدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِی یَدِه . (1)
هنگامی ادعای ایمان فرد صادق است که به
انچه در دستان خدا است اعتماد بیشتری داشته باشد تا به انچه در دست خودش است .
پس باید به وعده خدا اعتماد کرد چرا که
او تضمین کرده اگر دو جوان با هم ازدواج کنند از فضل و کرم خود به انها می دهم و انها
را بی نیاز می کنم . (2)
و این رزق تضمین شده این گونه نیست که
یک دفعه از سقف منزل پایین بیاید . بلکه گاهی به پیدا کردن شغل مناسب حاصل می شود
و گاهی با ایجاد شرایط مناسب که هیچ وقت به فکرش نبودید و گاهی .....
به امید اعتماد بی نهایت به خدای بی
نهایت
(1)بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج64 /
314 / باب 14 علامات المؤمن و صفاته ..... ص : 261
(2) سوره نور ایه 32 (وَ أَنْکِحُوا اَلْأَیَامىََ مِنْکُمْ
وَ اَلصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ
اَللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اَللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ) ترجمه : بیهمسران خود ، و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید . اگر تنگدستند
، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز خواهد کرد ، و خدا گشایشگر داناست .