انسان یک موجود ضعیف و عاجزی است که با کوچک ترین اتفاق ممکن است مرگش محقق شود و این مرگ هیچ زمان مشخصی ندارد . در سوره عنکبوت این گونه در مورد مرگ تعبیر می شود :
«کُلُ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ».(1) جمله «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»، از باب استعاره به کنایه است، (گویا مرگ را تشبیه کرده به چیزى که چشیدنى باشد، آنگاه حکم کرده به اینکه این چشیدنى را همه خواهند چشید و خلاصه، مرگ عمومى است) و مراد این است که هر کس به زودى و به طور قطع خواهد مرد.(2)
پس هیچ راه فراری برای مرگ نیست . اما ایا می شود راهی برای ادامه یافتن پیدا کرد ؟