پرتوی از اسمان

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

لطقا در نشر و گسترش این مطالب ما را یاری کنید

نویسندگان
پیوندها

۳۹ مطلب با موضوع «اعتقادات» ثبت شده است

زخم معده

قران کریم در آیه 2 سوره بقره می فرماید : « ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقین »
یعنی : بى تردید این کتاب راهنماى پرهیزگاران است

شاید در نگاه اول به این آیه شریفه این طور به نظر آید که مگر قران هدایت برای همه انسانها نیست ؟
اگر اینگونه هست ، پس چرا خودش می فرماید هدایت است برای پرهیزکاران ؟
به عبارتی ساده تر : مگر نه اینکه اول قرآن باید همه انسانها را هدایت کند ، و بعد آنها پرهیزکار شوند ؟

در جواب این سوالها باید گفت همانگونه که میوه و سبزی تر و تازه به نفسه مفید بوده ، و هر عاقلی می داند میوه و سبزی تازه و سالم ، نه تنها هیچ ضرری ندارد ، بلکه در مواقع زیادی برای بدن ضروری نیز هست .

اما کسی که دارای زخم معده هست ، وقتی این میوه یا سبزی را می خورد ، معده اش گاهی شروع به سوزش می کند و گاهی شاید کسی که دارای زخم معده است اگر میوه ای بخورد به خاطر عدم سازش معده ، حالت تهوع نیز بگیرد
آیا این بخاطر مضر بودن میوه یا سبزی است ؟ یا اینکه نه بخاطر زخم داشتن معده طرف است ؟

قرآن نیز بلاتشبیه اینگونه است که بنفسه هدایت است بطوری که اگر کسی غرض یا مرضی نداشته باشد و دنبال هدایت باشد و یا حداقل بی طرف با قرآن مواجه شود ، قرآن را نور و هدایت می یابد .

اما کسانی که دارای مرض روحی اند و ایمان به خداوند و آخرت ندارند ، خداوند در آیه 45 سوره الزمر درباره اشان می‌فرماید : « وَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُکِرَ الَّذینَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ »

یعنی : و چون خدا به یگانگى یاد شود دلهاى کسانى که به آخرت ایمان نیاورده‏اند بیزار شود و چون از معبودهاى دیگر یاد شود شادمان مى‏شوند.
به عنوان مثال : همین که مى‏گوییم: «قصاص، قانون الهى است» چهره‏شان درهم مى‏شود، ولى همین که مى‏گوییم: «حقوق بین الملل» لبخند مى‏زنند. هر گاه به نماز مى‏ایستد که تنها مخاطبش خداست روح او متنفّر است، ولى هر گاه سخنرانى یا تدریس مى‏کند که مخاطبش غیر خداست با تمام توجّه و نشاط سخن مى‏گوید.
در آخر اینکه از خداوند استداعا داریم که امراض قلبیمان را شفا داده تا بتوانیم از معارض الهی سیراب شویم انشاءالله
۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۲۱
جعفری

حجاب چرا ؟

از آنجا که انسان موجودی بین حیوان و فرشته است ، لذا ابتدا مطالبی از فرشته و سپس از حیوان بیان می شود که تا جایگاه انسان مشخص شود
فرشته موجودی است که عقل محض است ، و شهوات حیوانی در آن راه ندارد ، درواقع قوه محرکه فرشته و اراده اش برای انجام کار همان عقل محض است .

از طرفی حیوان شهوت محض است ، یعنی قوه محرکه و انگیزه و اراده حیوان مبتنی بر شهوت است و حیوان عاری از هر نوع تعقل یا تفکری است .

انسان موجودی مرکب از عقل و شهوت وغضب است ، لذا در منطق در تعریف انسان گفته می شود که انسان همان حیوان ناطق است ( نطق در اینجا به معنای داشتن قوه تعقل و تفکر است )

از طرفی دارای خصوصیات حیوانی است از قبیل غضب و شهوت و که به فرموده قران بعضی از انسان ها انقدر سقوط می کنند که از حیوان نیز پست تر می شوند که به یک نمونه بسنده می کنم
تعداد کشته شده های از ایرن و عراق توسط صدام حدود یک میلیون نفر بوده است ( بدون احتساب جانباز و معلول ) که اگر هر انسانی 5 لیتر خون داشته باشد می شود 5 میلیون لیتر خون!!!
کدام حیوان یا جانوری وحشتناکی قادر است 5000000 لیتر خون انسان بی گناه ( یعنی دریاچه ای از خون که می شود رویش قایق سواری کرد ) را بر زمین بریزد ؟؟؟!!!!

و از طرف دیگر همین انسان دارای قوه تعقل و تفکری است که  به خاطر وجود این قوه است که  مکلف به تکالیفی است ، که با عمل به این تکالیف به جایی می رسد که مقامش از فرشته نیز بالاتر می رود و بسیاری از فرشتگان خادمش می شوند

حال یک عده انسان همان جنبه حیوانیت را گرفته و از نیروی عقل خویش نیز در همان حوزه حیوانیت استفاده می کنند ، اینها کسانی اند که مولی الموحدین امیر المومنین درباره شان می فرماید :
«کالبهمیة المربوطة همّها علفها أو المرسلة شغلها تقممها »( نهج البلاغه ، صبحی صالح ص 418)
یعنی : برخی همانند حیوانات پرواری که تنها به علف میاندیشند و یا حیوانات دیگری که در چراگاه رها شده اند و از این طرف و آن طرف خرده علفی بر می  گیرند
.

لذا برخی از غربی ها که انسان را در حد حیوان می پندارند و زندگی انسان را در حد زندگی حیوانی می انگارند ، بسیاری از وجوه زندگی شان نیز شبیه حیوان است ، مثلا همانگونه که در میان حیوانات تکلیفی نیست و قانون خاصی بین  نر و ماده شان نیست ، زندگی برخی از غربی ها نیز اینگونه است . 
که زندگی حیوانی در وجوه مختلف زندگی و فرهنگشان رسوخ کرده مثل شخصیت های کارتونی ( مثل تام و جری ...) تا عکس های روی لباس هایشان اکثریت قریب به اتفاق عکس حیوان است ...

اما از نظر اسلام با توجه به آیه شریفه « و لقد کرمنا بنی ادم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات وفضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا» آیه 70 اسراء

یعنی : و به تحقیق فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را بر مرکبهای دریایی و زمینی سوار کردیم و از هر غذای پاکیزه به آنهاروزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم و چه برتری دادنی

آنچه از ظاهر این آیه بر می آید این است که از دیدگاه قران خداوند انسان را تکریم کرده و مقامش را ارج نهاده و برایش ارزشی فوق تصور ( با توجه به معنای عمیق کرمنا )  قائل شده است .
بطوری که ارزشش طبق آیه از بسیاری از مخلوقات الهی مثل فرشتگان و بعض ملائکه بالاتر است .

لذا برای اینکه این انسان هر چه بیشتر از جنبه حیوانیتش دورتر شده و فرشته صفت شود ، و بلکه بالاتر از فرشته شود ، برایش قوانین و تکالیفی وضع کرده که از جمله این قوانین داشتن حریم بین زن و مرد و از مصادیق مبرز این حریم داشتن حجاب برای یک زن است.
که این انسان در اثر عمل به این تکالیف به جائی می رسد که طبق روایت « لتضعوا أجنحتها تحت أقدام طلاّب العلوم » فرشته های بالهایش را زیر قدمهای طالب علم و معرفت پهن می کنند .
و ماهیان دریا و مرغان هوا درباره اش استغفار می کنند .

« أَنَّ الْفَقِیهَ یَسْتَغْفِرُ لَهُ مَلَائِکَةُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ الْوَحْشُ وَ الطَّیْرُ وَ حِیتَانُ‏ الْبَحْر »[1]



[1] الفقه المنسوب الی الامام الرضا ص 338

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۴۴
جعفری

آیا با ما بی صاحبیم؟؟؟

وجود یک نفر در راس هرم اجتماع بشری امری است که از نظر عقلی بدیهی و از نظر شرعی نیز ثابت شده است

1..اما از نظر عقلی :
اینکه در یک مجموعه بشری مثل روستا ، شهر یا کشور افراد متعددی زندگی کرده و هر کدام دارای سلائق و خلق و خوی گوناگونی هستند ، امری طبیعی است ، و اینکه لازمه اختلاف در صفات و سلائق و در اثر برخورد افراد باهم باعث اختلاف و کشمکش بین افراد می شود نیز امری است بدیهی و مجرب ( تجربه شده ) است لذا برای فصل خصومت و حل اختلافات و در نتیجه ایجاد نظم و انظباط در جامعه لازم است یک عده فرمانبر بوده و عده ای دیگر یا شخص دیگری فرمانده باشند .

2.از لحاظ شرعی نیز به یک روایت در این زمینه بسنده می کنم :
امیرمومنان علی(ع) بر همین اساس می فرماید: «و انه لابد للناس من امیر بر او فاجر»
یعنی : مردم نیاز به رهبر دارند، خواه آن رهبر نیکوکار باشد یا بدکار.»

بنابراین، وجود رهبر در مجموع، بهتر از نبود او است، و وجودرهبر عادل قطعا انسان ها را به سوی عدل و داد و مصالح انسانی کشانده و ازانحرافات و مفاسد باز می دارد، و موجب تامین سعادت دنیا و آخرت می گردد.

3.حال با توجه به این دو مقدمه ، مساله بعدی مطرح می شود که این شخص فرمانده و پیشوای جامعه چه کسی باید باشد ؟
از لحاظ دیدگاه اسلام با توجه به مطالبی که در اصول دین مطرح است و با توجه به دید الهی مسلمانان از آنجا که خداوند بشر را برای رسیدن به کمال آفریده است ، لذا طبق این دیدگاه شخصی شایستگی راهبری این جامعه را دارد که از طرف خداوند متعال منصوب شده باشد که در زمانهای متعدد پیامبرانی برای این منظور مبعوث می شده اند ( صرف نظر از اینکه مردم هم آنان را به رهبری قبول می کردند یا نه )  

لذا امیرمومنان علی(ع) در ضمن گفتار خود به کمیل بن زیاد می فرماید: «لاتخلو الارض من قائم لله بحجه، اما ظاهرا مشهورا، و اماخائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته . 
یعنی هرگز روی زمین خالی نمی شود از رهبری که به حجت الهی قیام کند، خواه آن رهبر ظاهر و آشکار باشد و یاترسان و پنهان.»

4. از دیدگاه شیعه بطور کلی برای همه زمانها تنها شخصی شایستگی پیشوائی و رهبری جامعه را دارد که منصوب از طرف خداوند باشد لذا تا وقتی که خاتم الانبیاء (ص) زنده بود ، راهبری جامعه بر عهده ایشان بود ، بعد از رحلت آن گل سرسبد هستی این مسئولیت خطیر از طرف خداوند بر عهده ائمه معصومین علیهم السلام گذاره شد ( حال صرف نظر از اینکه مردم چگونه به این فرمان الهی گردن نهادند )
5. بعد از غیبت امام دوازدهم آیا می شود گفت که مردم زمان غیبت از این قاعده ( که در هر زمان و هر مکانی که انسان بخواهد به کمال برسد نیازمند انسانی منصوب از طرف خداوند است که او را به کمالش هدایت کند ) استثناء است !!!
آیا این نظریه انسان را از هدایت ساقط نکرده و او را تا سر حد حیوانیت ( که نیازمند به هدایت به رشد و کمال ندارد ) پائین نمی آورد ؟؟؟

6. حال با توجه به مقدمات مذکور عرض می کنم که‌ :
با توجه به اینکه اسلام دین کامل و همه جانبه بوده و اینکه برای همه شرایط دارای برنامه است ، لذا اگر اسلام برای دوران غیبت دارای برنامه نباشد ، این یک نوع نقصی برای اسلام خواهد بود ، که امامش غائب باشد ولی برای مسلمانان و طالبان حقیقت هیچ برنامه ای نداشته باشد .
اینجاست که جایگاه ولایت فقیه روشن می شود ، که در دورانی که امام علیه السلام غائب است ، باید شخصی باشد که عهده دارد امور مسلمین و مقدمه ساز ظهور ایشان باشند ، همانگونه که خود حضرت در این زمینه می فرماید :
«اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلى رواة حدیثنا فانّهم حجّتى علیکم و انا حجّة اللّه.»[1]

«در حوادث و رویدادهایى که برایتان پیش مى آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدایم».



[1] کشف الغمه فی معرفه الائمه ج 2 ص 531

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۲۹
جعفری

پرده اول

ایا خدا می‌تواند سنگی خلق کند که خودش هم نتواند ان را بردارد؟

یا می‌تواند این سنگ را خلق کند و یا نمی‌تواند.

اگر نتواند این سنگ را خلق کند، قدرتش محدود است.

و اگر بتواند این سنگ را خلق کند ولی نتواند ان را بردارد، باز هم قدرتش محدود است.

پرده دوم

ایا خدا می‌تواند کره زمین را داخل یک تخم مرغ کند بدون این که زمین کوچک شود و یا تخم مرغ بزرگ؟

ایا جوابی برای این گونه سؤال‌ها وجود دارد و یا این که باید تعبدا قبول کنیم که قدرت خدا نامتناهی است؟

پرده سوم

برترین استاد ریاضی دنیا را برای جواب دادن به سؤالات دانشجوهای ریاضی به دانشگاه دعوت کردند.

هر کس سوالی می‌پرسید و سعی می‌کرد دشوارترین مسائل ریاضی را مطرح کند.

دانشجویی برای سؤال پرسیدن جلو آمد و گفت: من قبول ندارم که شما برترین ریاضی دان دنیا هستید!!!

استاد گفت: هر سوالی که داری بپرس تا جوابت را بدهم.

دانشجو سؤال کرد: من می‌خواهم این مسئله را حل کنی تا قبول کنم قدرت ریاضی شما بی نظیر است.

استاد: سوالت را بپرس.

دانشجو: من می‌خواهم کاری کنی که 2 ضرب در 2 بشود 5.

استاد: اما این محال است، غیر ممکن است. سوالی بپرس که ممکن باشد.

دانشجو: نه شما دارید توجیه می‌کنید. باید جواب سوالم را بدهید تا باور کنم شما در ریاضیات برترین هستید.

صدای نیش خند از گوشه گوشه سالن انفی تئاتر هر یک جواب قانع کننده‌ای برای دانشجوی پرسش گر بود.

آری این سؤال جوابی جز نیش خند نداشت.

هنگامی که از قدرت خدا و یا هر شیء دیگر صحبت می‌شود اولین چیزی که باید در نظر گرفت این است که ان شیء ممکن باشد و امکان اتفاق افتادنش وجود داشته باشد. اصلاً چیزی که محال است امکان اتفاق افتادنش در خارج وجود ندارد. ممکن الوجود یعنی چیزی که وجودش ممکن است و محال یعنی چیزی که اتفاق افتادنش غیر ممکن است، یعنی به هیچ وجه قابل اتفاق افتادن نیست.

در سه پرده ذکر شده برای رسیدن به نتیجه باید محال اتفاق بیفتد. یعنی چیزی که ممکن نیست اتفاق بیفتد، ممکن شود و اتفاق بیفتد.

این که خدا بتواند این سنگ را خلق کند و بعد نتواند بر دارد و یا این که زمین را داخل تخم مرغ قرار دهد، غیر ممکن‌هایی هستند که باید خدا انها را ممکن کند. و ممکن شدن غیر ممکن، محال است.

اگر کسی با وجود این توضیحات همچنان از جواب سؤال قانع نشده باشید شاید نیش خند جواب قانع کننده‌ای برایش باشد.

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۲۵
محمد حسن قالبی

موتور سیکلت مدل 62 اما صفر کیلومتر

سوال : آیا اگر اسلام وارد سیاست نمی شد بهتر نبود و سالم تر نمی ماند
طرف موتور سیکلت داشت مدل 62 اما صفر کیلومتر دلش خوش بود که موتورش بعد از 30 سال صفر است اما به این نکته توجه نداشت که در طول این 30 سال موتور خوابیده بود با سنگ بیابان فرقی نداشته زیرا کاری انجام نداده ، تازه بعد از سی سال خواب می خواهد از الان برایش موتوریت کند در حالی که ارزش موتور 30 سال پیش بسیار بیشتر از الان بوده ، زیرا آن موقع اگر موتور را می فروخت می توانست قطعه زمینی را بخرد که الان یک میلیارد قیمت دارد ، ولی موتور الان همان موتوری است که در بهترین حالت 2 میلیون پولش است .

حال بر می گردیم به سوالی که اول مطلب مطرح شد ، در جواب این سوال باید گفت :
اسلام قانونی است که در برگیرنده تمام شئون فردی ، اجتماعی و اخلاقی ... بشری است ، بطوری که اگر اسلام در هر شأن از شئون زندگی انسان جاری نباشد ، اجرای ناقص اسلام در شئون دیگری نیز مثمر ثمر نبوده و فایده ای نخواهد داشت .
اسلامی که کنار بماند تا سالم بماند ، مثل موتوری است که کنار خوابیده و هر روز که می گذرد نه تنها ارزش پیدا نمی کند بلکه از ارزشش کاسته می شود .
به عبارت دیگر : اصلا اسلام مگر غیر از یک مجموعه قوانین الهی برای رسیدن بشر به کمال و سعادت است ؟
خوب کنار بماند و سالم بماند که چه بشود ، بعدا ترشی اش را بگیرند ؟؟؟

اشکال : آیا اجرای ناقص اسلام هم ضربه به اسلام نمی زند ؟
در جواب می گوییم ، اجرای ناقص اسلام بهتر از کنار ماندن آن است ، یک قاعده ای است در زبان عربی که می گوید مالایدرک کله لایترک کله ، که این قاعده معادل شعری فارسی است که می گوید :
  آب دریا را اگر نتوان کشید      هم به قدر تشنگی باید چشید

به بیانی دیگر : همان مثال عرفی که می گوید هر کس که انشاء می نویسد غلط هم دارد ، اصلا مگر نه اینکه اکثریت قریب به اتفاق پیشترفت های بشری در سایه آزمون و خطا بوده است .
به عبارت واضح تر به کسانی که از روی عمد یا نادانی می گویند اسلام را کنار بگذارید تا سالم بماند در جواب می گوییم :
شما غصه سالم ماندن اسلام را نخورید ، اسلام هر گونه که اجرا شود ، اثرات و برکات خاص خودش را دارد ، و این عمل ناقص به اسلام است که مانع رشد است نه اجرای ناقص ، چرا که اجرای کامل اسلام در زمان غیبت اصلا ممکن نیست .

در واقع این دیدگاه اهانت به ساحت انسان هایی که است که در زمان غیبت معصوم زندگی می کنند ، چرا که می گوییم اگر اجرای اسلام کامل در زمان غیبت ممکن نیست پس نعوذبالله انسان های زمان غیبت مثل گوسفند باید بچرند و بچرخند و بمیرند ، تا اینکه امام زمان عجل الله تعالی فرجه ، ظهور کند و اسلام را اجرا کند ؟؟؟
پس این روایت که می فرماید : « أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَج‏[1] » ( یعنی بهرتین اعمال امت من انتظار فرج است ) برای چه کسانی است ؟؟؟
کسانی که اسلام در حقشان جاری نشده و در سایه اسلام تربیت نیافته باشند ، می توانند منتظرین فرج معصوم باشند ؟؟؟ نکند مقصود این روایت انسانها نبوده اند و منظور اجنه باشند !!!

ثانیا : اگر حفظ اسلام امری عقلائی بود ، بهتر نبود که در قضیه کربلا ، امام حسین علیه السلام با یزید لعنه الله علیه صلح می کرد تا هم جان عزیزش سالم بماند و هم اینکه حرمت اهل بیتش شکسته نشود ؟؟؟
در واقع حرکت امام حسین علیه السلام درسی است که به ما می آموزد در هر شرایطی باید در حد توان به مقداری که می‌توانی اسلام را اجرا کن ولو در بدترین شرایط .



[1] بحارالانوار ج 50 ص 318

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۲۵
جعفری

از سر لاعلاجی به گربه می گه خان باجی

اینکه جامعه چگونه به دو قطب چپ و راست و بعدا به اصول گرا و اصلاح طلب تقسیم شد خود دارای داستان مفصلی که وارد نمی شوم

و بحث اینکه این تقسیم بندی جامعه به دو قطبی بودن آفت دموکراسی غربی است که وارد جامعه اسلامی شده نیز کاری نداریم

بلکه روی سخن ما با جریان اصول گرایی است که به ظاهر طرف دار شعارهای اصیل انقلابی و آرمانهای که بنیانگذار انقلاب اسلامی منادی آن بود می باشند
در این گروه اگر چه واقعا عده ای انسان هایی که ظاهر و باطنشان یکی است کم نیستند 
اما بودند و هستند کسانی که
وقتی فتنه بپا می شود , به سوراخی خزیده تا در امان باشند , و وقتی گرد و غبار فتنه خوابید و ولایت به کمک امت بر دشمن چیره گشت , از سوراخ خود بیرون خزیده و ندای انا شریک می دهند و با چه آب و تابی از مقام عظمای ولایت سخن می رانند

این که این گونه افراد چگونه آدمی هستند به خودشان مربوط است , اما اینکه کار نیروهای انقلابی به کجا کشیده که چنین آدمی در پس اسم اصولگرا , پرچم و نماینده افکار اصیل و انقلابی معمار کبیر انقلاب است هم جای تاسف است و هم انسان را به یاد آن ضرب المثل می اندازد که عنوان مطلب نوشتم از سر لا علاجی به گربه می گه خان باجی

اینکه اخیرا حرکتی به نام جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی اتفاق افتاده را به فال نیک گرفته و این را نباید یک حرکت و جنبش منحصر در انتخابات 96 دانست .

بلکه باید این را یک حرکت رو به جلو و یک قدم رشد و تعالی برای جامعه انقلابی دانست , به گونه ای که حتی اگر بعدا افراد موسس این حرکت منحرف هم بشوند , اما این حرکت , یک جنبشی رو به جلو بوده که ناشی از رشد فکری نخبگان جامعه است که از دل توده مردم بیرون امده اند

مگر نه اینکه برای حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه عنصر باید باشد
1. امام معصوم 2. مردمی که رشد فکری پیدا کرده و آمادگی برای تبدیل شدن به یک امت را دارا می باشند
3. 313 نفری که واسطه امام و امت باشند

که انقلاب اسلامی نیز مقیاس کوچکی از حکومت جهانی مهدوی است باید این سه عنصر را داشته باشد.
در حقیقت نقش واسطه بین امام و امت به اندازه خود امام و پیشوای جامعه اهمیت دارد بطوری که اگر افراد واسطه دارای شایستگی لازم نباشند , انقلاب به دست نا اهلان می افتد , یعنی همان چیزی که امام خمینی با دید الهی سیاسی خود نگرانی و دغدغه آن را داشت و سفارش اکید کردند که :
من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.[1]

فلذا برای اینکه این واسطه های که در واقع مردانی برای همه فصول هستند, عهده دار منصب های حساس نشود و افسار انقلاب را به بیراه نبرند نیاز به این حرکت بود که اشخاص اصیل را شناسایی و به مردم معرفی شوند که انشاء الله انتخاب شده و بتوانند ارتباطی سالم بین امام و امت برقرار کنند .

 

 



[1] صحیفه نور ج 21 ص 93

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۳۷
جعفری

آیا مراجعه به کلام امامان کهنه پرستی است

اصلا ما برای چه به گذشتگانمام مراجعه می کنیم ؟ حال امامان یا پیامبران علیهم السلام باشند یا کوروش و داریوش و ...

ایا این کارها نوعی کهنه پرستی نیست؟؟؟؟

 چرا به اینده نگاه نمی کنیم , این همه کهنه پرستی و ... آیا باعث عقب ماندگی نیست ؟؟؟

جواب :

مقدمتا عرض کنم که , اصلا کهنه یعنی چه , اصلا چرا یک چیزی فرسوده می شود ؟

در جواب باید , گفت خاصیت هر چیز مادی این است که با گذشت زمان کهنه و فرسوده شود و بعضا تبدیل به ماده دیگر شود .

حال اگر یک چیزی مادی نبود و فرازمانی بود , ( مثلا اعداد ریاضی مادی نیستند و فرازمانی هستند , مثلا تا حالا شنیده اید که بگویند , عدد 2 پیدا کرده اند که مال زمان هخامنشیان است , و چون سالها گذشته 25/. ان کم شده و الان شده 75/1 درصد و بیست و پنج صدم ان کم شده , ؟؟؟ حرف خنده داری است , چرا چون عدد فرازمانی است و غیر مادی است تحت تاثیر گذشت زمان هیچ تغییری در ان ایجاد نمی شود که توضییح زیادی دارد که اینجا خیلی وارد نمی شوم )

خیلی چیزها هستند که مادی نبوده و فرازمانی است لذا اصلا کهنه نمی شود , مثل کلام خداوند که یا بصورت قران بیان شده یا بصورت کلامی که از زبان افراد معصوم بیان شده

که این کلام حاوی برنامه جامع برای رشد و تعالی بشر است ,

نتیجه اینکه از انجا که کلام معصوم علیه السلام اولا چون فرازمانی اند مربوط به گذشته نیستند , بلکه مربوط به حال و آینده نیز هست و ثانیا محتوای برنامه جامع رشد و تعالی انسان است معلوم شد که چرا باید به امامان معصوم مراجعه کنیم ,

حالا چرا باید به کوروش و داریوش و ... یادشان را زنده کنیم , ( نحن ابناء الدلیل ) ما فرزندان استدلال هستیم , منتظر بیانی جامع و مختصر هستیم , تا ما هم از این توفیق بی بهره نباشیم

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۰۷
جعفری

فلسفه بزرگنمایی کوروش

گاهی در روستاهایی که در کوهپایه زندگی می کنند , بعضا تکه سنگی بزرگ روی کوه هست که اگر مثلا زلزله ای بیاید امکان دارد که این سنگ از جایش تکان بخورد و قل بخورد بطرف روستا و خسارات جانی و مالی ...

برای رفع این خطر دو راه حل وجود دارد :

1. جلوی سنگ چاله بکنند و گودش کنند , و به ارامی سنگ بزرگ را حرکت داده و داخل ان چاله بندازند که در این صورت سنگ مثل بچه ای در بقل مادر شده و هیچ خطری ندارد .

2. گاهی بعضی از کوها بخاطر سنگی بودن امکان کندن چاله وجود ندارد , لذا جلوی روستا با لودر خاک ریز درست می کنند و سنگ را از بالای کوه هل می دهند که وقتی به این خاکریز می رسد کمانه می کند و به طرف روستا نمی رود .

بلا تشبیه جریان اسلام ناب محمدی ( در مقابل اسلام خشن طالبانی و داعشی از طرفی و اسلام عقیم و خنثی ترکیه ای از طرف دیگر ) مثل سنگ مذکور در مثال است که می رود زمینه ساز ظهور امام زمان عج شود و همه سنگرهای کفر و شرک را نابود کند ,

لذا قبل از انقلاب اسلامی ایران که اسلام ناب محمدی جلوه ناب خود را پیدا نکرده بود راه حل اول مذکور در مثال تا حدودی جا داشت ,

اما بعد از انقلاب این سنگ خواه و ناخواه از جای خودش حرکت کرد .

لذا کفار و مشرکین دنبال راه حل دوم رفته اند که این نیرو و پتانسیل عظیم اسلام را از سنگرهای پوچ فکری و ایدئولوژهای خالی از حقیقتشان , بسوی دیگری هدایت کنند , و کمانه بسوی خود مسلمانان کنند

لذا قضیه ایجاد داعش ( که در سخنرانی کلینتون به صراحت بیان شد , که از طرف امریکا بوده ) برای کمانه کردن برندگی این اسلام به طرف خودشان بوده

از طرف دیگر برای اینکه این امت واحده را متفرق کنند ، به سراغ جوامع گوناگون رفته و با بزرگنمایی شخصیت های تاریخی و ملی آنان ، که مثلا فرهنگ و تمدن شما بسیار بالاتر از فلان کشور مسلمان دیگر است و ... داستان معروف تفرقه بینداز و حکومت کن را محقق کند.که جریان بزرگنمایی کوروش از این منظر قابل بررسی است .

دین اسلام با آن قدرت زائد الوصفی که دارد افراد جوامع گوناگون را حول کلمه توحید جمع کرده و با داشتن برنامه های غنی فرهنگی مثل جمع شدن اهل یک محل هر روز سه مرتبه در مسجد ،‌ جمع شدن اهل یک شهر هفته ای یک مرتبه در نماز جمعه و جمع شدن اهل همه کشورها سالی یک بار در حج یک نمونه از فرهنگ عظیم تمدن اسلامی است .

و دشمن برای تکه پاره کردن این امت واحد به دنبال کمانه کردن این نیروی عظیمی است که می رود فرهنگ پوچ و بی مغز غرب مشرک و شرق کافر را در هم بپیچد ( به امید آن روز که همان روز ظهور مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است که فعلا در مقدمه آن روز بزرگ قرار داریم )


اعتدال یا التقاط

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۲ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۰۳:۳۱
جعفری

حضرت زهرا سلام الله علیها یا خانم دکتر مریم میرزاخانی

در یک کانال تلگرامی عکس خانمی دکتری به اسم مریم میرزاخانی استاد دانشگاه استنفورد در آمریکا و نابغه ریاضی را با حضرت زهرا سلام الله علیها مقایسه کرده بود ، که مثلا کدام یکی می تواند الگوی یک زن باشد .
مقدمتا عرض کنم که اگر این زن را با انیشتین مقایسه می کرد ، خوب جای خیلی بحث گسترده ای نبود ، اما چون با کسی مقایسه کرده که حضرت علی علیه السلام میفرماید : نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ لَا یُقَاسُ‏ بِنَا أَحَد ، هیچ کس با ما اهل بیت قابل مقایسه نیست ، برای روشن شدن عدم امکان قیاس اهل بیت به غیر ایشان نیاز به مقدماتی است که ذیلا عنوان می گردد

1.ابتدائا بررسی وضعیت دکتر مریم میرزاخانی : ایشان بالطبع در روی کره زمینی زندگی می کند که دارای 510000000 کیلومتر مربع مساحت است که حدود 30 درصد از این مقدار را خشکی تشکیل می دهد و 70 درصدر باقی آب است.
از 30 درصد خشکی یک قسمت آن قاره آمریکا است ، که کشور امریکا یکی از کشورهای امریکای شمالی است و اینکه ایالت کالیفرنیا یکی از 48 ایالت امریکاست ، که شهر سانفرانسیسکو یکی از 58 شهرستان این ایالت می باشد که دارای خیابان ها و محلات و کوچه هایی است که یکی از محلاتش جایی است که
دانشگاه استنفورد در آن قرار دارد که این دانشگاه دارای ساختمانهای متعددی است که در یکی از ساختمانهایش که داری چند طبقه است ، در یکی از اتاق های یکی از طبقاتش که گنجایش چندین نفر را دارد یکی از آنها خانم دکتر میرزاخانی است .

2. وضعیت کره زمین در عالم هستی : جالب است بدانید خورشید 1300000برابر زمین است ، که به جز زمین 9 سیاره دیگر به دور این خورشید می چرخند که با هم دیگر منظومه شمسی را تشکیل داده اند
و اینکه بدانید خورشید خودش یک ستاره است که در کنارش 400،000،000،000 ستاره دیگر که بلا استثناء همه آنها از خورشید بزرگتر هستند وجود دارد ، که در کهکشهان راه شیری قرار دارند
و در وسعت کهکشان راه شیری هم این قدر بدانید که ؛
خورشید با سرعتی معادل 790000 کیلومتر در ساعت 225 سال طول می کشد به دور کهکشان راه شیری بگردد !!!

و جالب اینکه 100000کهکشان در جهان وجود دارد که نزدیکترین کهکشان به کهکشان ما ( راه شیری ) کهکشان امراة السلسه نام دارد که 2 میلیون سال نوری( سرعت نور 300000بر ثانیه ) با ما فاصله دارد ،
و اینکه فاصه ما با آخرین کهکشان کشف شده 180 میلیون سال نوری است .

جالب تر اینکه باید بدانید این فضا  فقط قسمتی از آسمان اول است که کشف شده
که در روایتی که در کتاب کافی
[1] از رسول الله ذیل عنوان حَدِیثُ زَیْنَبَ الْعَطَّارَة نقل شده حضرت اشاره به آسمانها هفتگانه می کند که وسعت آسمان اول را نسبت به آسمان دوم مثل حلقه در بیابان می داند یعنی آسمان اول را اگر به اندازه یک حلقه انگشتر فرض کنیم ، آسمان دوم به اندازه بیابان خواهد بود ، همین نسبت بین آسمان دوم در مقایسه با آسمان سوم برقرار است, ... تا اینکه آسمان ششم نسبت به آسمان هفتم مثل حلقه ای در بیابان و روایت ادامه زیادی دارد که همین آسمان های هفت گانه نیز در برابر عرش الهی مثل حلقه ای است در بیابان ...

3.. جالب است بدانید مدیریت این آسمانها بدست ولی الله ( همان جانشین خداوند ) است  ، ببینید این ولی الله باید چه عظمتی داشته باشد که آسمانهایی با صفات آنچنانی تحت کنترلش باشد ، و با این دید است که وقتی ولی الله الاعظم علی علیه السلام خطاب به ابن عباس حکومت بر مسلمانان ( که شامل حدود 50 کشور اسلامی کنونی می شد ) را کم ارزش تر از لنگه کفش کهنه دانسته و در جایی دیگر کم ارزش تر از آب بینی بز می داند .

و همانگونه که علی علیه السلام ولی الله است طبق نقل از بحار الانوار ج 35 ص 13حضرت زهرا سلام الله علیها ولیة الله است [2] ،
مؤید این مطلب فرازی از دعای جامعه کریمه است که می فرماید : وَ بِکُمْ‏ یُمْسِکُ‏ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْض‏ ، بسبب شما اهل بیت است که آسمان روی زمین خراب نمی شود

4..این تازه گوشه ای از منصب دنیایی حضرات و عالم ملک است ، حال در عالم ملکوت چه مقامی دارند ، که وقتی سرور اهل بیت به مقامی می رسد که در شب معراج , جبرئیل آن فرشته مقرب الهی دیگر توان همراهی اش را ندارد و از حرکت باز می ایستد وخطاب به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید  «فَإِنْ تَجَاوَزْتُهُ احْتَرَقَتْ أَجْنِحَتِی بِتَعَدِّی حُدُودِ رَبِّی جَلَّ جَلالُهُ»[3] یعنی اگر از این مرحله قدمی بیش گذارم ، بالاهایم به سبب تعدی به حدود پرودگار آتش می گیرد
بله حضرت زهرا دختر آن مردی است که به مقام «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی » می رسد و خودش همان است که معادل شب قدر است آنجا که حضرت امام صادق می فرماید : « فَمَنْ‏ عَرَفَ‏ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْر»[4] هر کس میخواهد مقام حضرت زهرا را بشناسد باید حقیقت شب قدر را در کند , حقیقتی که خود خداوند می فرماید « وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْر » یعنی تو چه می دانی شب قدر چیست ؟ یعنی با قرار دادن این روایت و آیه کنار هم به این معناست که خداوند می فرماید : تو چه می دانی فاطمه کیست ؟

یادم رفت حضرت زهرا را با کی می خواستیم مقایسه کنیم ؟



[1] الکافی ج 5 ص 153 حدیث 143

[2] بحار الانوار ج 35 ص 13

[3] عیون أخبار الرضا ج 2 ص 66

[4] بحار الانوار ج 43 ص 65

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۲۴
جعفری