ای که دستت می رسد کاری بکن
یکی از ثروتمندان مشهد به نام عباسقلی خان، شبی با پسرش در کاروان سرای پدر نشسته بودند . عباس قلی شروع به صحبت کرد .
پسرم! در وصیت نامه نوشته ام و به طور شفاهی نیز به تو می گویم که وقتی من از دنیا رفتم، این کاروانسرا را خراب کن و یک مدرسه علمیه برای شاگردان امام صادق (علیه السلام) بناکن.
پسرش وصیت نامه پدر را پذیرفت.
شبانه در مسیر بازگشت پسر فانوس به دست ، دقیقا پشت سر پدر حرکت می کرد ، در این حال همه جا روشن بود به جز جلوی پای پدر . عباسقلی ناراحت شد و گفت :
فرزندم! نور باید جلو باشد تا راه را روشن کند؛ نور فانوس که پشت سر باشد ، جلو را روشن نمی کند.
فرزندش گفت:
ای پدر! اگر نوری که از پشت سر انسان بیاید به درد راه نمی خورد؛ پس چرا وصیت می کنی که بعدا اینجا را مدرسه کنم؟!
پدرم! نور قبرت را از قبل بفرست.
برای سفر اخرت هم نور راهت را جلو تر از خودت بفرست .
پدر او را تحسین کرد و گفت:
مرا خوب نصیحت کردی.
فردا صبح، پدر چند کارگر آورد و کاروانسرا را تخریب و مدرسه علمیه را بنا نمود.
موقوفات ایشان شامل مسجد و حوزه و بازار و ... همچنان در مشهد باقی و پابر جاست .(1)
سعدی بسیار زیبا می گوید :
( ای که دستت می رسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیایید هیچ کار )
مولوی هم این طور می گوید :
( چون نباشد نور دل دل نیست آن چون نباشد روح جز گل نیست آن )
اگر تو همین دنیا خودمون به فکر خودمون نباشیم و با نور دل راه خودمان را روشن نکنیم ، امید نداشته باشیم که بعد از مرگ کسی پیدا بشه که از پشت سر برای ما نوری روشن کنه .
پیامبر اسلام می فرمایند :
خَمْسَةٌ فِی قُبُورِهِمْ وَ ثَوَابُهُمْ یَجْرِی إِلَى دِیوَانِهِمْ مَنْ غَرَسَ نَخْلًا وَ مَنْ حَفَرَ بِئْراً وَ مَنْ بَنَى لِلَّهِ مَسْجِداً وَ مَنْ کَتَبَ مُصْحَفاً وَ مَنْ خَلَّفَ ابْناً صَالِحاً (
«پنج گروه هستند که در قبرند، ولی ثواب ایشان جارى مىشود بر دیوان ایشان. آن پنج گروه عبارتاند از؛ 1. آنکس که درخت خرمائى بکارد. 2. آنکس که چاهى حفر کند. 3. کسی که برای خدا مسجدی بسازد. 4. کسی که کتاب یا قرآنی بنویسد. 5. کسی که فرزند صالحی از خود بجا گذارد»
پس پولی را که برای روز مبادا کنار گذاشته ایم ، برای اخرتمان کنار بگذاریم تا مبادا در ان روز دستمان خالی باشد .هر چه در حد توانمان باشد . یک اجر باشد یا بیشتر .
مسجد با این همه فضیلت وعظمت در ساخت و نگه داری اش احکامی وجود دارد .
1-اگر زمینى را به قصد قربت (قربة الى الله) بهنیت مسجد بودن بسازند و حداقل یک نفر به اذن بانىدر آن نماز بخواند، مسجد مىشود و باید احکام مسجد نسبت به آن مراعات شود
اگر چه مطابق آنچه در مساله قبل گفته شد، عنوان مسجد تحقق مىیابد، ولى مشهور بین فقها آناست که باید صیغه وقف بخواند، یعنى بگوید : «وقفتهامسجدا قربة الى الله» یعنى این زمین یا ساختمان رابراى رضاى خداوند وقف کردم براى آنکه مسجدباشد (2)
مساجد تمام گروههاى مسلمان، اعم از شیعه و غیر آن در احکامى که براى مسجد گفته مىشود فرقى ندارد
تغییر کاربری مسجد به کتاب خانه , فروشگاه ، قرض الحسنه و سالن ورزشی ، چای خانه و هر چیز دیگری جایز نیست و باید به حالت اولیه باز گردد
تزئین مسجد با طلا جایز نیست از رسول اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: «مساجد خود را همانند یهود و نصارا که معابد خود را با طلا زینت نمودند، با طلا زینت نکنید».(3)
بنای شارع مقدس برآن است که بنای مسجد در عین شکوه معنوی و عظمت و قداست خاص خویش، از نظر ظاهری، ساده و از پیرایش های مادّی به دور باشد.
اگر در جریان توسعه مسجد لازم باشد مسجدی را که در معرض انهدام و ویرانی قرار دارد، به کلی تخریب کنند، مانعی ندارد. همچنین در موردی که بخشهای خاصی از مسجد که چنین حالتی را داشته و محتاج به تعمیر اساسی باشد، می توان آن قسمت را به کلی ویران و مجدّداً بازسازی نمود
(1) مشعل هدایت: ص 136.
(2)تحریر الوسیله، ج ١، فى مکان المصلى، ص ١٥٢، م 19.
(3) نورى، حسین، مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۳۷۱ و ۳۷۲٫