پرتوی از اسمان

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

لطقا در نشر و گسترش این مطالب ما را یاری کنید

نویسندگان
پیوندها

۷۱ مطلب توسط «جعفری» ثبت شده است

از سر لاعلاجی به گربه می گه خان باجی

اینکه جامعه چگونه به دو قطب چپ و راست و بعدا به اصول گرا و اصلاح طلب تقسیم شد خود دارای داستان مفصلی که وارد نمی شوم

و بحث اینکه این تقسیم بندی جامعه به دو قطبی بودن آفت دموکراسی غربی است که وارد جامعه اسلامی شده نیز کاری نداریم

بلکه روی سخن ما با جریان اصول گرایی است که به ظاهر طرف دار شعارهای اصیل انقلابی و آرمانهای که بنیانگذار انقلاب اسلامی منادی آن بود می باشند
در این گروه اگر چه واقعا عده ای انسان هایی که ظاهر و باطنشان یکی است کم نیستند 
اما بودند و هستند کسانی که
وقتی فتنه بپا می شود , به سوراخی خزیده تا در امان باشند , و وقتی گرد و غبار فتنه خوابید و ولایت به کمک امت بر دشمن چیره گشت , از سوراخ خود بیرون خزیده و ندای انا شریک می دهند و با چه آب و تابی از مقام عظمای ولایت سخن می رانند

این که این گونه افراد چگونه آدمی هستند به خودشان مربوط است , اما اینکه کار نیروهای انقلابی به کجا کشیده که چنین آدمی در پس اسم اصولگرا , پرچم و نماینده افکار اصیل و انقلابی معمار کبیر انقلاب است هم جای تاسف است و هم انسان را به یاد آن ضرب المثل می اندازد که عنوان مطلب نوشتم از سر لا علاجی به گربه می گه خان باجی

اینکه اخیرا حرکتی به نام جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی اتفاق افتاده را به فال نیک گرفته و این را نباید یک حرکت و جنبش منحصر در انتخابات 96 دانست .

بلکه باید این را یک حرکت رو به جلو و یک قدم رشد و تعالی برای جامعه انقلابی دانست , به گونه ای که حتی اگر بعدا افراد موسس این حرکت منحرف هم بشوند , اما این حرکت , یک جنبشی رو به جلو بوده که ناشی از رشد فکری نخبگان جامعه است که از دل توده مردم بیرون امده اند

مگر نه اینکه برای حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه عنصر باید باشد
1. امام معصوم 2. مردمی که رشد فکری پیدا کرده و آمادگی برای تبدیل شدن به یک امت را دارا می باشند
3. 313 نفری که واسطه امام و امت باشند

که انقلاب اسلامی نیز مقیاس کوچکی از حکومت جهانی مهدوی است باید این سه عنصر را داشته باشد.
در حقیقت نقش واسطه بین امام و امت به اندازه خود امام و پیشوای جامعه اهمیت دارد بطوری که اگر افراد واسطه دارای شایستگی لازم نباشند , انقلاب به دست نا اهلان می افتد , یعنی همان چیزی که امام خمینی با دید الهی سیاسی خود نگرانی و دغدغه آن را داشت و سفارش اکید کردند که :
من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.[1]

فلذا برای اینکه این واسطه های که در واقع مردانی برای همه فصول هستند, عهده دار منصب های حساس نشود و افسار انقلاب را به بیراه نبرند نیاز به این حرکت بود که اشخاص اصیل را شناسایی و به مردم معرفی شوند که انشاء الله انتخاب شده و بتوانند ارتباطی سالم بین امام و امت برقرار کنند .

 

 



[1] صحیفه نور ج 21 ص 93

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۳۷
جعفری

آیا مراجعه به کلام امامان کهنه پرستی است

اصلا ما برای چه به گذشتگانمام مراجعه می کنیم ؟ حال امامان یا پیامبران علیهم السلام باشند یا کوروش و داریوش و ...

ایا این کارها نوعی کهنه پرستی نیست؟؟؟؟

 چرا به اینده نگاه نمی کنیم , این همه کهنه پرستی و ... آیا باعث عقب ماندگی نیست ؟؟؟

جواب :

مقدمتا عرض کنم که , اصلا کهنه یعنی چه , اصلا چرا یک چیزی فرسوده می شود ؟

در جواب باید , گفت خاصیت هر چیز مادی این است که با گذشت زمان کهنه و فرسوده شود و بعضا تبدیل به ماده دیگر شود .

حال اگر یک چیزی مادی نبود و فرازمانی بود , ( مثلا اعداد ریاضی مادی نیستند و فرازمانی هستند , مثلا تا حالا شنیده اید که بگویند , عدد 2 پیدا کرده اند که مال زمان هخامنشیان است , و چون سالها گذشته 25/. ان کم شده و الان شده 75/1 درصد و بیست و پنج صدم ان کم شده , ؟؟؟ حرف خنده داری است , چرا چون عدد فرازمانی است و غیر مادی است تحت تاثیر گذشت زمان هیچ تغییری در ان ایجاد نمی شود که توضییح زیادی دارد که اینجا خیلی وارد نمی شوم )

خیلی چیزها هستند که مادی نبوده و فرازمانی است لذا اصلا کهنه نمی شود , مثل کلام خداوند که یا بصورت قران بیان شده یا بصورت کلامی که از زبان افراد معصوم بیان شده

که این کلام حاوی برنامه جامع برای رشد و تعالی بشر است ,

نتیجه اینکه از انجا که کلام معصوم علیه السلام اولا چون فرازمانی اند مربوط به گذشته نیستند , بلکه مربوط به حال و آینده نیز هست و ثانیا محتوای برنامه جامع رشد و تعالی انسان است معلوم شد که چرا باید به امامان معصوم مراجعه کنیم ,

حالا چرا باید به کوروش و داریوش و ... یادشان را زنده کنیم , ( نحن ابناء الدلیل ) ما فرزندان استدلال هستیم , منتظر بیانی جامع و مختصر هستیم , تا ما هم از این توفیق بی بهره نباشیم

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۰۷
جعفری

فلسفه بزرگنمایی کوروش

گاهی در روستاهایی که در کوهپایه زندگی می کنند , بعضا تکه سنگی بزرگ روی کوه هست که اگر مثلا زلزله ای بیاید امکان دارد که این سنگ از جایش تکان بخورد و قل بخورد بطرف روستا و خسارات جانی و مالی ...

برای رفع این خطر دو راه حل وجود دارد :

1. جلوی سنگ چاله بکنند و گودش کنند , و به ارامی سنگ بزرگ را حرکت داده و داخل ان چاله بندازند که در این صورت سنگ مثل بچه ای در بقل مادر شده و هیچ خطری ندارد .

2. گاهی بعضی از کوها بخاطر سنگی بودن امکان کندن چاله وجود ندارد , لذا جلوی روستا با لودر خاک ریز درست می کنند و سنگ را از بالای کوه هل می دهند که وقتی به این خاکریز می رسد کمانه می کند و به طرف روستا نمی رود .

بلا تشبیه جریان اسلام ناب محمدی ( در مقابل اسلام خشن طالبانی و داعشی از طرفی و اسلام عقیم و خنثی ترکیه ای از طرف دیگر ) مثل سنگ مذکور در مثال است که می رود زمینه ساز ظهور امام زمان عج شود و همه سنگرهای کفر و شرک را نابود کند ,

لذا قبل از انقلاب اسلامی ایران که اسلام ناب محمدی جلوه ناب خود را پیدا نکرده بود راه حل اول مذکور در مثال تا حدودی جا داشت ,

اما بعد از انقلاب این سنگ خواه و ناخواه از جای خودش حرکت کرد .

لذا کفار و مشرکین دنبال راه حل دوم رفته اند که این نیرو و پتانسیل عظیم اسلام را از سنگرهای پوچ فکری و ایدئولوژهای خالی از حقیقتشان , بسوی دیگری هدایت کنند , و کمانه بسوی خود مسلمانان کنند

لذا قضیه ایجاد داعش ( که در سخنرانی کلینتون به صراحت بیان شد , که از طرف امریکا بوده ) برای کمانه کردن برندگی این اسلام به طرف خودشان بوده

از طرف دیگر برای اینکه این امت واحده را متفرق کنند ، به سراغ جوامع گوناگون رفته و با بزرگنمایی شخصیت های تاریخی و ملی آنان ، که مثلا فرهنگ و تمدن شما بسیار بالاتر از فلان کشور مسلمان دیگر است و ... داستان معروف تفرقه بینداز و حکومت کن را محقق کند.که جریان بزرگنمایی کوروش از این منظر قابل بررسی است .

دین اسلام با آن قدرت زائد الوصفی که دارد افراد جوامع گوناگون را حول کلمه توحید جمع کرده و با داشتن برنامه های غنی فرهنگی مثل جمع شدن اهل یک محل هر روز سه مرتبه در مسجد ،‌ جمع شدن اهل یک شهر هفته ای یک مرتبه در نماز جمعه و جمع شدن اهل همه کشورها سالی یک بار در حج یک نمونه از فرهنگ عظیم تمدن اسلامی است .

و دشمن برای تکه پاره کردن این امت واحد به دنبال کمانه کردن این نیروی عظیمی است که می رود فرهنگ پوچ و بی مغز غرب مشرک و شرق کافر را در هم بپیچد ( به امید آن روز که همان روز ظهور مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است که فعلا در مقدمه آن روز بزرگ قرار داریم )


اعتدال یا التقاط

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۲ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۰۳:۳۱
جعفری

انقلاب امام خمینی رحمة الله علیه همان گونه که خالق یک حکومت نوین بود , خالق واژه های جدید (مثل مستکبر و مستضعف , امپریالیسم و پابرهنگان, حق و باطل, فقیر و غنی , طاغوت و ...) نیز بود.
آن موقع صحبتی از راست و چپ به معنای امروزی یا صحبتی از تندرو و معتدل و ... نبود
اوایل انقلاب که انقلاب تازه رس بود , و خون تازه در رگهایش جریان داشت دو رنگ بیشتر وجود نداشت : سفید و سیاه
صحبتی از جامعه جهانی , تندرو و معتدل , راست و چپ نبود , اینها واژه های بیگانه ای بودند که محصول دموکراسی غربی بودند .
تاجرانی خاکستری که نه سیاه بودند که کاملا با انقلابی که سفید بود بیگانه باشند و نه سفید بودند تا با واژه های و رسوم جبهه استکبار غریبه باشند , شروع به وارد کردن این واژه ها کردند , تا واژه های انقلابی که کاملا با این واژه ها بیگانه بود و حتی در موارد بسیاری تضاد داشت را به تدریج کمرنگ کنند بطوری که که دو سه سال اخیر بجای استفاده از استکبار یا شیطان بزرگ در زبان برخی مسئولین , با چه آب و تابی صحبت از ایالات متحده آمریکا است .
این تاجران خاکستری از همه قشری بودند , از استاد دانشگاه گرفته تا معلم و روحانی و ...
و این را جبهه استکبار خوب فهمیده , بود .
فهمیده بود , از کشوری از در بیرون رفته می تواند به کمک این عده انسان های خاکستری از پنجره وارد شود , اما این دفعه با تجربه تر و محتاط تر .
جالب است که اخیرا وزیر سابق اطلاعات حجت‌الاسلام حیدر مصلحی گفته :تجزیه و تحلیل دشمن بر این است که سرمایه‌گذاری آنها در دانشگاه اشتباه بوده و باید بیشتر سرمایه‌گذاری خود را حوزه‌های علمیه بکار می‌بردند، خاطرنشان کرد: امروز دشمن سرمایه‌گذاری خود را در حوزه علمیه قم گسیل داده است.
یعنی اینکه دشمن دیده در لباس روحانیت کم نیستند کسانی که عشق لنگه دنیا را اگر بیش از دیگران نداشته باشند کمتر هم ندارند .
خدا بر درجات امام راحلمان بیفزاید ( و رهبر انقلاب را برایمان حفظ کند ) که می فرمود : اگر یک قدم در راه علم برداشتید اگر نگویم دوم قدم حداقل یک قدم هم در راه تقوی قدم بردارید .
البته انقلاب امام شعاعی از انقلاب مهدوی است , لذا چون تحت ولایت ولی الله است ما را چه باک که  این انقلاب مصداق آن فراز از صلوات شعبانیه است که فرمود : « الفلک الجاریه فی الجج الغامره یأمن من رکبها و یغرق من ترکها »

کشتى جارى در اقیانوسهاى بیکران که هر کس سوارش شد نجات یافت و هر کس رو گرداند ، هم عاقبت پسر نوح شد
چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان   چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۸
جعفری
وارد کلاس شده ام , معلم گوشه ای از یک کاغذ که به نظر نقاشی می آمد را نشانمان داد , و نظرمان را خواست , که آیا این نقاشی زیباست ؟
ما هر چه دقت می کردیم از این تکه کاغذ که گوشه ای از یک کاغذ بزرگ بود چیزی سر در نمی آوردیم که درباره اش قضاوت کنیم .
بعضی از شاگردان برای خود شیرینی , می گفتند بله زیباست , برخی دیگر که واقع بین تر بودند , می گفتند ما که از این تکه کاغذ رنگی چیزی نمی فهمیم , و خلاصه هر کسی چیزی می گفت
بعد از مباحثه و قیل و قال بچه ها بقیه کاغذ را باز کرد و به همه نشان داد , که برگه ای نسبتا بزرگ بود که روی آن انصافا نقاشی زیبایی بود , که معلم گوشه اش را خم کرده بود , که اول همان گوشه را نشان می داد و ما چیزی ازش نمی فهمیدیم
وقتی به دور و اطرافت نگاه می کنی , زندگی های متفاوتی را می بینی , یکی آنقدر دارد که از خوشی زیاد شب خوابش نمی برد , دیگری , گرفتار در فقر و نداری  و ...
بعد هم فکر می کنی که خدایا این چگونه است , مگر نه اینکه خداوند عادل است , پس این همه تفاوت چرا ؟
شاید این مساله بی ربط به داستان ابتدای نوشته نباشد , به نظر شما این به ظاهر بی عدالتی ها دیدن یک گوشه کاغذ نیست ؟
زندگی انسان = محدود ( این دنیا) + نامحدود ( آخرت )
که آنچه روبروی جلوی دید ماست همان جلوه محدود زندگی است که اگر می توانستیم , هم زمان هر دو طرف صفحه را ببینیم , شاید قضاوتمان به کل فرق می کرد .
درست است که بسیاری از نابسمانی های زندگی و اختلافات به خاطر عمل کرد عده خاصی از انسان های ظالم هست , و این هم درست که نباید انسان در برابر ظلم به امید رفتن به بهشت ساکت بماند , چه اینکه به همان مقدار که ظالم ستم کار است مظلوم مقصر هم ستم کار است. و باید تا حد توان در برابر بی عدالتی ها و ظلم ها از باب امر به معروف و نهی از منکر ایستاد ,
اما باید این را هم دانست که خداوندی که این دنیا را بر مبنای نظام احسن آفریده می دانسته که یک عده ای از انسانها ظالم خواهند بود , و حق عده دیگری را خواهند خورد , لذا برای همه مراحل اش راه کار و چاره ای مناسب تدارک دیده .

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۰۵
جعفری

حضرت زهرا سلام الله علیها یا خانم دکتر مریم میرزاخانی

در یک کانال تلگرامی عکس خانمی دکتری به اسم مریم میرزاخانی استاد دانشگاه استنفورد در آمریکا و نابغه ریاضی را با حضرت زهرا سلام الله علیها مقایسه کرده بود ، که مثلا کدام یکی می تواند الگوی یک زن باشد .
مقدمتا عرض کنم که اگر این زن را با انیشتین مقایسه می کرد ، خوب جای خیلی بحث گسترده ای نبود ، اما چون با کسی مقایسه کرده که حضرت علی علیه السلام میفرماید : نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ لَا یُقَاسُ‏ بِنَا أَحَد ، هیچ کس با ما اهل بیت قابل مقایسه نیست ، برای روشن شدن عدم امکان قیاس اهل بیت به غیر ایشان نیاز به مقدماتی است که ذیلا عنوان می گردد

1.ابتدائا بررسی وضعیت دکتر مریم میرزاخانی : ایشان بالطبع در روی کره زمینی زندگی می کند که دارای 510000000 کیلومتر مربع مساحت است که حدود 30 درصد از این مقدار را خشکی تشکیل می دهد و 70 درصدر باقی آب است.
از 30 درصد خشکی یک قسمت آن قاره آمریکا است ، که کشور امریکا یکی از کشورهای امریکای شمالی است و اینکه ایالت کالیفرنیا یکی از 48 ایالت امریکاست ، که شهر سانفرانسیسکو یکی از 58 شهرستان این ایالت می باشد که دارای خیابان ها و محلات و کوچه هایی است که یکی از محلاتش جایی است که
دانشگاه استنفورد در آن قرار دارد که این دانشگاه دارای ساختمانهای متعددی است که در یکی از ساختمانهایش که داری چند طبقه است ، در یکی از اتاق های یکی از طبقاتش که گنجایش چندین نفر را دارد یکی از آنها خانم دکتر میرزاخانی است .

2. وضعیت کره زمین در عالم هستی : جالب است بدانید خورشید 1300000برابر زمین است ، که به جز زمین 9 سیاره دیگر به دور این خورشید می چرخند که با هم دیگر منظومه شمسی را تشکیل داده اند
و اینکه بدانید خورشید خودش یک ستاره است که در کنارش 400،000،000،000 ستاره دیگر که بلا استثناء همه آنها از خورشید بزرگتر هستند وجود دارد ، که در کهکشهان راه شیری قرار دارند
و در وسعت کهکشان راه شیری هم این قدر بدانید که ؛
خورشید با سرعتی معادل 790000 کیلومتر در ساعت 225 سال طول می کشد به دور کهکشان راه شیری بگردد !!!

و جالب اینکه 100000کهکشان در جهان وجود دارد که نزدیکترین کهکشان به کهکشان ما ( راه شیری ) کهکشان امراة السلسه نام دارد که 2 میلیون سال نوری( سرعت نور 300000بر ثانیه ) با ما فاصله دارد ،
و اینکه فاصه ما با آخرین کهکشان کشف شده 180 میلیون سال نوری است .

جالب تر اینکه باید بدانید این فضا  فقط قسمتی از آسمان اول است که کشف شده
که در روایتی که در کتاب کافی
[1] از رسول الله ذیل عنوان حَدِیثُ زَیْنَبَ الْعَطَّارَة نقل شده حضرت اشاره به آسمانها هفتگانه می کند که وسعت آسمان اول را نسبت به آسمان دوم مثل حلقه در بیابان می داند یعنی آسمان اول را اگر به اندازه یک حلقه انگشتر فرض کنیم ، آسمان دوم به اندازه بیابان خواهد بود ، همین نسبت بین آسمان دوم در مقایسه با آسمان سوم برقرار است, ... تا اینکه آسمان ششم نسبت به آسمان هفتم مثل حلقه ای در بیابان و روایت ادامه زیادی دارد که همین آسمان های هفت گانه نیز در برابر عرش الهی مثل حلقه ای است در بیابان ...

3.. جالب است بدانید مدیریت این آسمانها بدست ولی الله ( همان جانشین خداوند ) است  ، ببینید این ولی الله باید چه عظمتی داشته باشد که آسمانهایی با صفات آنچنانی تحت کنترلش باشد ، و با این دید است که وقتی ولی الله الاعظم علی علیه السلام خطاب به ابن عباس حکومت بر مسلمانان ( که شامل حدود 50 کشور اسلامی کنونی می شد ) را کم ارزش تر از لنگه کفش کهنه دانسته و در جایی دیگر کم ارزش تر از آب بینی بز می داند .

و همانگونه که علی علیه السلام ولی الله است طبق نقل از بحار الانوار ج 35 ص 13حضرت زهرا سلام الله علیها ولیة الله است [2] ،
مؤید این مطلب فرازی از دعای جامعه کریمه است که می فرماید : وَ بِکُمْ‏ یُمْسِکُ‏ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْض‏ ، بسبب شما اهل بیت است که آسمان روی زمین خراب نمی شود

4..این تازه گوشه ای از منصب دنیایی حضرات و عالم ملک است ، حال در عالم ملکوت چه مقامی دارند ، که وقتی سرور اهل بیت به مقامی می رسد که در شب معراج , جبرئیل آن فرشته مقرب الهی دیگر توان همراهی اش را ندارد و از حرکت باز می ایستد وخطاب به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید  «فَإِنْ تَجَاوَزْتُهُ احْتَرَقَتْ أَجْنِحَتِی بِتَعَدِّی حُدُودِ رَبِّی جَلَّ جَلالُهُ»[3] یعنی اگر از این مرحله قدمی بیش گذارم ، بالاهایم به سبب تعدی به حدود پرودگار آتش می گیرد
بله حضرت زهرا دختر آن مردی است که به مقام «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی » می رسد و خودش همان است که معادل شب قدر است آنجا که حضرت امام صادق می فرماید : « فَمَنْ‏ عَرَفَ‏ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْر»[4] هر کس میخواهد مقام حضرت زهرا را بشناسد باید حقیقت شب قدر را در کند , حقیقتی که خود خداوند می فرماید « وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْر » یعنی تو چه می دانی شب قدر چیست ؟ یعنی با قرار دادن این روایت و آیه کنار هم به این معناست که خداوند می فرماید : تو چه می دانی فاطمه کیست ؟

یادم رفت حضرت زهرا را با کی می خواستیم مقایسه کنیم ؟



[1] الکافی ج 5 ص 153 حدیث 143

[2] بحار الانوار ج 35 ص 13

[3] عیون أخبار الرضا ج 2 ص 66

[4] بحار الانوار ج 43 ص 65

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۲۴
جعفری

 

نمک و چربی ، شهوت و غضب

1..مواد غذایی باید دارای دو خصوصیات باشد
برای رفع گرسنگی ـ و برای رشد
لذا در قرآن کریم ، وقتی از غذاهایی جهنمی سخن به میان می‌آید ، می فرماید : خوراک جهنمی این دو خصوصیات را ندارد

لَیْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَریعٍ (6)[1] لا یُسْمِنُ وَ لا یُغْنی‏ مِنْ جُوعٍ (7)
براى آنان طعامى جز خار خشک و زهرآگین وجود ندارد که نه فربه مى‏کند و نه از گرسنگى بى‏نیاز مى‏نماید.

2. خوراکی های پر طرفداری مثل چیپس و پفک و پفیلا و ... که بعضا ارزش غذایی زیادی ندارد ، اما چرا اینقدر طرفدار دارند ، بخاطر وجود دو عنصر نمک و چربی ( روغن ) است ، بطوری که اگر این دو عنصر در این مواد غذایی نباشد ، قطعا این مواد خوراکی هیچ طرفداری نخواهند داشت ، زیرا نه ارزش غذایی دارند و نه مزه .
تولید کنندگان این گونه مواد غذایی چون می دانند این نوع خوراکی ها ارزش غذایی ندارند لذا با استفاده از چند عنصر مضر مثل نمک ، روغن و چربی هر چه که می توانند ، مزه این غذاها را بالا می برند ، که کمبود ارزش غذایی را در زیر پرده مزه کاذب پنهان کنند .
در حالی که نه گرسنه را سیر می کنند ، و نه باعث رشد می شوند

3. همانگونه که بدن انسان نیازمند خوراک است سالم است ، فکر انسان نیز نیازمند خوراک فکری سالم است

در حوزه خوراک فکری ،اگر سریالها و سینماهای هالیوودی و بالیودی و سازمانهای سینمائی کوچک تر دیگر که عمدتا دنباله رو این غول های سینمائی هستند ، مورد نقد واقع شود ، مشاهده می شود که در متن و فیلمنامه این فیلمها که باعث جذاب شدن آنها می شود ، از دو عنصر شهوت و غضب در قالب عشق و خشونت استفاده می شود ، بطوری که اگر این دو عنصر از این فیلم ها گرفته شود ، حرفی برای گفتن ندارند .

یعنی دقیقا مثل مواد غذایی کاذب همچون ؛ پفک و چیپس و ... نه توان سیر کردن و اقناع فکر و روح انسان را دارد و نه پشتوانه ای از حقیقت دارد که بتواند روح بی نهایت خواه انسان را سیراب کند .

4. انسان دارای گوهری ناب و غیر قابل توصیف است که خداوند متعال در آیه 29 سوره حجر به آن اشاره می کند ، آنجا که می فرماید : « َ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی » یعنی خداوند می فرماید : من از روح خود در انسان دمیدم .

ای انسان تو موجود بی نهایتی هستی که اگر می خواهی روح بی نهایت خود را سیراب کنی راهی جز اتصال به حق نداری و اگر چند روز بخواهی خودت را با غذاهای کاذب سیراب کنی ، موقعی به خودت می آیی که سرمایه اصلی ( عمر ) خودت را از دست دادی و روح تشنه از حقیقت را به دیاری می فرستی که انتهایی برای آن متصور نیست .



[1] سوره الغاشیه آیه 6 - 7

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۰۱
جعفری

اعتدال یا التقاط

پرده اول :
دوستی داشتم که می گفت ما در عروسی ها خیلی سخت گیری نمی کنیم ، مثلا یک شب در خوردن فلان چیز نباید سخت گرفت که حرام است و یا مثلا در پوشش خیلی مقید به رعایت بعضی از چیزها نیستیم

از او سوال کردم که در عزاداریها چگونه اید ؟( ایشان مال منطقه ای بود که عزاداریهای با شکوهی دارند )
گفت اتفاقا خیلی در عزاداریها با شور و شوق شرکت می کنیم ، و از هر لحاظ برای عزاداری کم نمی گذاریم ، گفتم خوب چرا اینگونه اید ، نه به آن عروسی و نه به این عزاداری ؟
گفت خوب ما در کارمان افراط نداریم ، هر چیزی جای خودش انسان باید در کارهایش اعتدال داشته باشد .

پرده دوم :
وارد خانه یکی از اقوام شده ام ، بعد از احوالپرسی و خوش بش ، بلند که می شود برود چای بیاورد یک لحظه به در و دیورا خانه نگاه می کنم ، در یک طرف تابلویی زیبا منقش به آیه « و إن یکاد الذین ...» و مقداری آن طرف عکسی منسوب به یکی از معصومین علیهم السلام ، و طرف دیگر عکس زنی نیمه عریان و ...
خوب لابد این هم اهل سخت گیری و بقولی افراط نیست او هم در کارهایش اعتدال دارد .

و...

این افراد ، مسلمانان زخمی و تیر خورده از تهاجم فرهنگی اند ،

که وظیفه افسران و سربازان جنگ نرم است که با تلاش و کوشش سعی در نجات این افراد از دست شیاطین جن و انس باشند , چه اینکه اگر این افراد به حال خود رها شوند , می رود که خون غیرت و دینش بالکل از روحشان خارج شده و بسان مرده ای متحرک و بی تفاوت در آیند , و بسان اجیر بی جیره و مواجب برای دشمن کافر باشند که کمر همت به ریشه کن کردن اسلام بسته .
اما اصل مساله یعنی فرق بین اعتدال و التقاط عرض می کنم :  گرامیان این دیدگاه هایی که عرض کردم التقاط است نه اعتدال

تبیین مساله :

در لغت التقاط ریشه اش کلمه لقط به معنای برداشتن و برچیدن چیزی است و به چیز برداشته شده لقطه گفته می شود و در اصطلاح ، التقاط گر به کسی گفته می شود که جزئی از مکتب را گرفته و با جزء دیگر مکتب یا دین دیگر تلفیق می کند .

به طور مثال مهندس مهدی بازرگان در کتاب «مذهب در اروپا» ، اروپائیان را در خط انبیا دانسته و مى‌نویسد:
حمام رفتن صبحگاه آنان که گاهى قبل از آفتاب انجام مى‌شود به منزله وضو و غسل، خواندن سرمقاله روزنامه را به منزله نماز خواندن، خواندن مقالات و اطلاعات دیگر این روزنامه‌ها را در حکم تعقیبات نماز. روزنامه نیم‌روز را خواندن و به اخبار گوش دادن، این مترادف است با صلاة الوسطى. کتاب بعد از ناهار را در حکم تعقیبات نماز ظهر، خوابیدن‌شان را همان هشت‌ساعت خوابیدنى‌که مؤمنان هم مى‌خوابند و مستحب هم هست. به قمارخانه و میخانه و رقاصخانه رفتنشان، البته اینها خیلى کم است. اینها قابل اغماض است. غیر قابل ملاحظه است. ورزش و تئاتر و موزه رفتن شبانه آنها در حکم امور مستحبى است.

در واقع چنین شخصی قائل به نوعی اومانیسم ( انسان محوری ) است ، یعنی خودش را محور حقائق قرار داده و هر چه را مطابق با میل اش باشد گرفته و هر چه را که مطابق با میلش نباشد رها می کند ،
از دیدگاه چنین شخصی مثلا همه احکام اسلام قابل عمل نیست ، و فقط آنچه را با میلش مطابق است را قبول دارد،

حال اگر مقداری منصف باشد مستقیم نمی گوید اسلام دین افراطی است بلکه می گوید باید انسان در زندگی اش اعتدال داشته باشد ، که مفهوم حرفش این است که اسلام دین معتدلی نیست .

لذا طرف می گوید ، به جوانها سخت نگیرید ، بگذارید آزاد باشند ، بگذارید خودشان راه خود را انتخاب کنند ، خوب دوست گرامی که این حرف را می زنی بچه های خودت را هم آزاد می گذاری دست به هر کاری بزنند و هر بدبختی مثل اعتیاد ، رابطه با جنس مخالف و ... را تجربه کنند بعد که سرمایه عمرشان به باد فنا رفت ، بنشینند ببینند کدام راه بهتر است تا آن را انتخاب کنند .

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۳۳
جعفری

امام رضا علیه السلام و غول چراغ جادو

در افسانه های قدیمی داستانی به اسم غول چراغ جادو ، با دست کشیدن به چراغ جادو این غول ظاهر شده و همه خواسته های صاحب چراغ را بر آورده می کرد ،

متاسفانه برخی نگاهشان در توسل به اهل بیت علیهم السلام اینگونه است ، طرف که به حرم امام رضا علیه‌السلام می رود که تا با توسل به آن بزرگوار خواسته هایش را بر آورد ، اما وقتی بنابر دلایلی خواسته اش بر آورده نمی شود ، با حالت قهر تصمیم می گیرد به زیارت آن بزرگوار نرود یا اینکه خدای ناکرده از ارادتش به حضرت کم می شود .

در حالی که باید دانست ائمه معصومین علیهم السلام نماینده خداوندی هستند که علاوه بر قادر بودن و مهربان بودن ، حکیم نیز هستند . 
غول چراغ جادو که در ابتدای نوشتار به آن اشاره شد ( صرف نظر از واقعی نبودن و خیالی بودن چنین چیزی ) فقط قادر به انجام کار بود و اینکه مطیع صاحب چراغ بود ، اما آیا خداوند هم باید مطیع ما باشد یا اینکه ما باید مطیع او باشیم ؟

صد البته که ما باید مطیع خداوند متعال باشیم ، نه اینکه که هر کاری را که خواستیم انجام دهیم و خداوند هم تابع خواسته های ما باشد و همه اسباب و وسایل را طبق خواسته های ما مهیا نماید ، زیرا این دیدگاه که همان دیدگاه اومانیستی و انسان محوری است که اصلا اعتقادی به مبداء و معاد ندارد و اگر هم خدایی را قبول کند ، خدایی را قبول دارد که نعوذبالله در حد غول چراغ جادو باشد .

اما از دیدگاه انسان موحد خداوند بسان طبیبی است که آگاه به امراض بوده و اگر چیزی می دهد یا اینکه چیزی را می گیرد همه از روی حساب و کتاب است ، لذا در رویت داریم از رسول گرامی اسلام صلی‌ الله علیه و آله که می فرماید :

یَا عِبَادَ اللَّهِ أَنْتُمْ‏ کَالْمَرْضَى‏ وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ فَصَلَاحُ الْمَرْضَى فِیمَا یَعْلَمُهُ الطَّبِیبُ وَ یُدَبِّرُهُ بِهِ لَا فِیمَا یَشْتَهِیهِ الْمَرِیضُ وَ یَقْتَرِحُهُ أَلَا فَسَلِّمُوا لِلَّهِ أَمْرَهُ تَکُونُوا مِنَ الْفَائِزِین‏ .

یعنی : ای بندگان خدا شما مثل مریض هستید و خداوند بمثابه طبیب ، پس صلاح مریض در همان است که طبیب تشخیص داده و صلاح مریض در هر چه که دوست دارد نیست ، پس ای بندگان خداند تسلیم امر و مقدرات الهی شوید تا از رستگاران گردید

 

 

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۲۱
جعفری

اهل تلاش باشم یا اهل توکل و توسل ؟

ز آنجایی که انسان موجودی نیازمند خلق شده ، و در تمام شئون زندگی خود وابسته است ، در طول حیات زندگی خود همیشه نیازمند به پشتیبان می باشد .

با نگاهی به منابع اسلامی می بینیم که از دیدگاه اسلام نیز انسان موجودی نیازمند و محتاج می باشد که به تنهایی قادر به برآورده کردن نیازهای خویش نمی باشد ، مخصوصا که از دیدگاه اسلام انسان موجودی ابدی است و طبیعتا با این دیدگاه احتیاجات انسان بسیار بیشتر از مکاتب دیگری است که زندگی انسان را محدود به این دنیای مادی می دانند .

اما با این حال از دیدگاه اسلام ، انسان نه تنها باید احتیاجات امور مهم و عالی خود را از خداوند متعال طلب کند ، بلکه در امور دنیوی خود نیز سفارش به توکل و توسل به خداوند تبارک و تعالی می کند ،در این زمینه حدیثی قدرسی است درکتاب وسائل الشیعه ج 7 ص 32 حدیث 8534

أَحْمَدُ بْنُ فَهْدٍ فِی عُدَّةِ الدَّاعِی قَالَ فِی الْحَدِیثِ الْقُدْسِیِ‏ یَا مُوسَى سَلْنِی‏ کُلَ‏ مَا تَحْتَاجُ إِلَیْهِ حَتَّى عَلَفَ شَاتِکَ وَ مِلْحَ عَجِینِکَ.

دراین حدیث قدسی خداوند متعال خطاب به حضرت موسی علیه السلام می فرماید : یا موسی همه احتیاجاتت را از خداوند بخواه حتی علف گوسفندت و نمک آش ات را

پر واضح است که توسل در عرض تلاش نیست ‌، یعنی این گونه نیست که انسان برای نیل به مطلوب و خواسته های خویش دو راه جداگانه در پیش رو داشته باشد ، یکی تلاش و کوشش و دیگری توسل .

خیر این گونه نیست ، بلکه توسل و دعا در طول تلاش و کوشش است ، به این معنا که از نظر انسان موحد در همان حال که باید از استعداد های و نعمت های الهی بهره ببرد ، در عین حال باید توجه داشت که همه این نعمت ها و اسباب مخلوق خداوند بوده ، و علت اصلی و سبب الاسباب خداوند است ، بطوری که همه این اسباب نیز با عنایت و اراده الهی است که موثرند ، و از خود هیچ ندارند .

از دیدگاه انسان موحد همه جهان پرتوی از نور الهی بوده که با اراده او خلق شده ، و با اراده او تدبیر می شود و انسان نیز باید هنگام استفاده از وسایل به این معنا توجه داشته باشد ، با این دیدگاه است که خداوند متعال در عین اینکه به حضرت موسی می فرماید نمک آش و علف گوسفند خود را از من بخواهد ، او را از تلاش برای بدست آوردن حاجاتش برحذر نمی دارد .

چرا که انسان اگر اسباب و وسایل را دید اما نظر به خالق آنها نداشت ، ناخود آگاه آنها را مستقل دیده و مبتلا به شرک می شود ، پس برای اینکه هم از نعمت و وسایل الهی باید استفاده کرد و در عین حال مبتلا به شرک نشد ، باید در همه حالات خداوند را همه کاره و ناظر به اعمال دانست و از او استمداد و یاری خواست و بقول حافظ
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست         راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۵ ، ۰۳:۱۰
جعفری