پرتوی از اسمان

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

لطقا در نشر و گسترش این مطالب ما را یاری کنید

نویسندگان
پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنگ» ثبت شده است

فلسفه مقاومت ( در تبیین اقتصاد مقاومتی )

تقریبا بعد از انقلاب اسلامی واژه هایی جدیدی وارد فضای جامعه ایرانی اسلامی شد که البته یا اصل این کلمات یا معانی آنها در منابع  دینی ما وجود داشت ، اما بخاطر نبود زمینه ابراز آنها در جامعه کاربردی آنچنانی نداشت و این کلمات هم عمدتا هم از طرف معمار کبیر انقلاب امام خمینی قدس سره بیان گردید ، کلماتی مثل ، استکبار ، مستضعفین ، پابرهنگان ... مقاومت

از جمله مهمترین این کلمات ، کلمه مقاومت است ، یا به عبارت بهتر مقاومت صرف یک کلمه نیست ، بلکه این کلمه گویای دکترینی است که امام خمینی رحمت الله علیه با توجه به وضعیت حاکم بر جامعه جهانی وجود داشت ، این دکترین را مطرح و اجرا کرد .

برای شناخت هر چه  بهتر این واژه مهم در ادبیات انقلاب اسلامی ، ابتدا باید دانست دکترین و مکتب مقاومت یک نوع واکنش است در مقابل قدرتی که می خواهد شرائط طرف مقابل را تغییر دهد .

مقدمتا عرض می کنم که :
قبل از انقلاب اسلامی عمدتا جهان در یک نگاه کلی به دو قسم ؛ جهان سوم ( مستضعفین )
و جهان اول ( مستکبرین ) تقسیم می شد که متاسفانه کشورهای اسلامی از جمله کشور خودمان خارج از این تقسیم نبوده و در زمره کشورهای مستضعف محسوب می شدند .

مرکز اصلی قدرت و تصمیم گیری و تصمیم سازی هم در جهان بین دو بلوک غرب با نگاه لیبرالی و سرمایه داری ( به سردمداری آمریکا و اقمارش ) و بلوک شرق با مسلک کمونیست تقسیم (‌ به سردمداری شوروی سابق و کشورهای اقماری اش ) می شد

در نتیجه هر گونه تغییر و تحولی در جهان به ( درست یا غلط ) به این دو کشور نسبت داده می شد ، مثلا اگر در فلان کشور بر علیه لشگر کشی آمریکا به ویتنام تظاهراتی می شد ، گفته می شد که این تظاهرات با سازماندهی نیروهای اطلاعاتی شوروی بوده .

یا مثلا  تظاهرات مردمی شوروی سابق بر علیه حمله کشورهای پیمان ورشو به سردمداری شوروی به کشور چکسلواکی را به نیروهای اطلاعاتی آمریکا نسبت می دادند .
مخلص کلام اینکه کره زمین در دستان بلوک شرق کافر و بلوک غرب مشرک بود.

تا اینکه بعد از انقلاب اسلامی ایران در بهمن 57 ، ترکی بزرگ بر این نظم نوین جهانی که این قدرت کافر و مشرک بوجود آورده بودند افتاد ، بطوری که این دو کشوری که در همه مسائل جهان مثل سگ و گربه به جان هم می افتادند ، در مبارزه علیه جمهوری اسلامی ایران تمام اختلافات خود را کنار گذاشتند ، و جبهه ای واحد که به قول مقام معظم رهبری ائتلافی نانوشته بر علیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل داده و مهره فاسدشان یعنی صدام را به جان جمهوری اسلامی ایران انداخته وجنگی تمام عیار را علیه انقلاب اسلامی نوپا تدارک دیدند .

از طرفی صدام بود با پشتیبانی شرق و غرب  که از هیچ گونه کمکی فروگذار نکردند از دلارهای سعودی تا تسلیحات غربی و شرقی گرفته تا تجربه های جنگی دو جنگ جهانی اول و دوم همه و همه در اختیارش گذاشته شده بود .
و از طرفی انقلاب اسلامی نوپا ، که در حالت عادی هم کلی زحمت می خواست تا بارور شد ، چه رسد به اینکه اژدهایی سیاه با چنگ و دندان بجانش افتاده بود .

اینجا بود که معمار کبیر انقلاب اسلامی باید فکری می کرد ، و برای این جبهه حق علیه باطل که نه توان تسلیحاتی اشان قابل مقایسه با هم بود و نه توان اطلاعاتی و تجربی شان .

اما غافل از اینکه اگر صدام مهره شرک و کفر بود ، روح الله موسوی هم مهره بود ، اما مهره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف .

در اینجا بود که مهره امام غائبمان دکترین مقاومت را مطرح کرد . دکترینی که نه تنها توانست جنگ نابرابر را به نفع خودش رغم بزند ، بلکه امروز هم در عرصه های دیگر مثل اقتصاد و فرهنگ قادر است ، هنرنمایی هایی بزرگتری را خلق کند .

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۱۰
جعفری

هیچ شکی در این نیست که اسلام به مرد اجازه می دهد تا با چهار زن ازدواج کند .

و هیچ شکی در این نیست که از نظر اسلام زن فقط می تواند به یک مرد ازدواج کند .

علت چیت ؟

ایا در اسلام تبعیض بین جنس زن و جنس مرد واقع شده است ؟

ایا از نظر اسلام مرد شهروند دسته اول و زن شهروند دسته دوم است ؟

برای رسیدن به جواب سوالات ابتدا باید ایه ای که در ان جواز ازدواج با چهار زن بیان شده است را ذکر کنیم.

خداوند حکیم می فرمایند :

پس آن کس از زنان را به نکاح خود درآرید که شما را نیکو (و مناسب با عدالت) است: دو یا سه یا چهار (نه بیشتر) و اگر بترسید که (چون زنان متعدّد گیرید) راه عدالت نپیموده و به آنها ستم می‌کنید پس تنها یک زن اختیار کنید و یا چنانچه کنیزی دارید به آن اکتفا کنید، که این نزدیکتر به عدالت و ترک ستمکاری است. (1)

زن جنسیتی کاملا متفاوت از مرد دارد

از نظر اسلام زن در جایگاه عاطفه و محبت قرار دارد و مرد در جایگاه اقتدار ؛ اقتداری که از محبوبیت ، مقبولیت و عدالت سرچشمه گرفته است . انقدر این پدر در خانوده دوست داشتنی است که همه از او اطاعت می کنند . اطاعت از روی محبت نه از روی اجبار.

زن در روان شناسی اسلامی تکیه کننده است و احتیاج به تکیه گاه مطمئن دارد و مرد در جایگاه تکیه گاه محکم برای همسر . حتی روان شناسان غربی هم به این مطلب اذعان می شود .

همیشه انسان به تکیه گاه محکم تکیه می کند وگرنه پشتش خالی می شود و می افتد .

اگر بخواهیم جیگاه زن و مرد را با یک مثال توضیح دهیم شاید این گونه باید گفت :

مرد همانند دیوار است که زن به او تکیه می کند . اگر دیوار سست باشد نه تنها تکیه گاه نخواهد بود بلکه سلامت تکیه کننده را هم به مخاطره می اندازد .

یک بار دیگر به کلام خدا نگاه بینداز . خدا می فرماید اگر ان قدر استحکام نداری که دو یا سه یا چهار همسر به تو تکیه کنند ، ستم نکنید .

بله ، از لحاظ اسلامی فقط و فقط مردی می تواند چند همسر انتخاب کند که بتواند عدالت را به خوبی بین انها بر قرار کند و الا ستم کرده و گنه کار است .

مردی که با انتخاب چند همسر ، هنگامی که با هر یک از همسرانش صحبت شود ، همه از زندگیشان لذت می برند و از داشتن چنین شوهری افتخار می کنند . این یعنی عدالت . چنین مردی نه تنها مایه ننگ نیست ، بلکه مایه افتخار است . اسلام به این چنین مردی اجازه داده است که چند همسر انتخاب کند . و می گوید اگر این اندازه از عدالت را نداری به دیگران ستم نکن.

این ازدواج فقط با دید معنوی و اسلامی محقق می شود ، نه دید شهوانی و حیوانی . چرا که با این دید تحقق عدالت تقریبا محال است . بالاخره یکی از دیگری زیبا تر است . یکی از دیگری خوش اخلاق تر است و .... . اگر دید الاهی نباشد نمی توان به مساوات با انها بر خورد کرد .

و چه بسیار مرد هایی که تنها یک همسر دارند و با همان یک همسر به عدالت برخورد نمی کنند . همسرانی که هبو ندارند اما از شوهر خود سیر هستند و تحمل دیدن همسرشان را ندارند .

پس جواب این شد .

اولا اسلام به هر مردی اجازه نمی دهد با چند زن ازدواج کند

دوما زن نمی تواند حتی برای یک مرد تکیه گاه باشد چه برسد به این که بخواهد تکیه گاه چهار مرد باشد . چرا که از نظر اسلام زن گل است و گل لطافت دارد و اگر گل از لطافت خود خارج شود و مستحکم و قوی گردد دیگر زیبایی خود را از دست داده است و از گل بودن خود خارج شده است .

و این اصلا به عنوان کمی جایگاه زن در برابر مرد نیست . چرا که او باید دیوار مرد را اجر به اجر ، دانه دانه با ظرافت مستحکم کند .

1-با اثری که مادران به طور مستقیم در تربیت فرزندان می گذارند

2-با تاثیر فراوانی که هسران بر روی شوهر های خود ایجاد می کنند . پیامبر به حولاء ان زن با ایمان می فرمایند زن وظایفی در برابر شوهر خود دارد یکی از ان وظایف این است که او را تربیت کند و به او نماز و روزه و احکام عبادی را بیاموزد .(3)

چه زیبا زن باید این مسائل را به شوهرش بیاموزد تا شوهرش مستحکم شود و به او تکیه کند .

و اخرین نکته این است که به طور طبیعی مرد ها بیشتر در معرض مرگ و میر قرار می گیرند. به خاطر مشاغلی که انتخاب می کنند و یا جنگ هایی که اتفاق می افتد و ... .

ایا به نظر هر فرد منصفی صحیح است که اسلام راه حلی برای این مشکل بیان نکند و عده زیادی از زنان از حق طبیعی شان محروم بمانند .

این مشکل در کشور ما شاید جلوه نداشته باشد . اما اگر به کشور های جنگ زده نگاه کنید این مشکل کاملا نمایان است .

مثلا در کشوری مثل عراق که سالها در جنگ با ایران و کویت و دیکتاتوری صدام بوده است کمبود مرد به وضوح دیده می شود. و این جامعیت اسلام است که مشکل را حل نموده .

اگر این امر در اسلام مطرح نمی شود ورق بر می گشت و همین افرادی که به انتخاب چند همسر اشکال می کنند ، این بار اشکال می کردند که چرا اسلام جامع نیست و به فکر این زن های بدون شوهر نبوده است .

 

(1)فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ اَلنِّسَاءِ مَثْنى‏ََ وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنى‏ََ أَلاَّ تَعُولُوا  

سوره نساء ، ایه 3

(2) ( فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ‏ بِقَهْرَمَانَة ) الکافی (ط - الإسلامیة) / ج‏5 / 510 / باب إکرام الزوجة ..... ص : 509

(3) یَا حَوْلَاءُ لِلْمَرْأَةِ عَلَى زَوْجِهَا أَنْ یُشْبِعَ بَطْنَهَا وَ یَکْسُوَ ظَهْرَهَا وَ یُعَلِّمَهَا الصَّلَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الزَّکَاةَ إِنْ کَانَ فِی مَالِهَا حَقٌّ

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۳۴
محمد حسن قالبی

بر روی خاک‌های مقدس یادمان طلائیه هنگام غروب رو به کربلا نشسته بودم. به شهدا فکر می‌کردم. شهدا خوشا به حال شما. ای کاش ما هم دران زمان بودیم و این معانی ایثار و فداکاری را درک می‌کردیم. چه می‌شد اگر توفیق من هم می‌شد تا در این دانشگاه انسان سازی شرکت می‌کردم و بنا به گفته امام مسیر صد ساله را یک شبه طی می نمودم.

در دلم می‌گفتم چرا بعد از انقلاب و رفراندوم مردم 98 در صد مردم به جمهوری اسلامی ایران آری گفتند اما به محض این که میدان بلا فرا رسید و جنگ بر ما تحمیل شد از بین مردانی که توانائی حضور در میدان جنگ را داشتند فقط و فقط یک درصد و بلکه کمتر از یک درصد در جنگ حضور پیدا کردند.

ایا با این همه ادعا و کبکبه ای که برای خود دارم اگر در ان زمان زندگی می کردم ، در میدان نبرد جرء ان 97 درصد مصلحت اندیش می‌شدم و یا مانندان یک درصد فدا کار، صادقانه به میدان نبرد می‌رفتم.

سال‌ها گذشت تا این که زمانه، زمانه ما شد. دوباره میدان‌های نبرد و شهادت باز شد. دوباره میدان مبارزه با نفس یعنی جهاد اکبر برای حضور در میدان‌های جنگ یعنی جهاد اصغر فراهم شد.

نوبت به من رسید. این بار فرصت برایم فراهم شده بود تا به عنوان بسیجی به میدان‌های حق علیه باطل در محور مقاومت اسلامی حضور پیدا کنم.

اینجا دیگر جای تعارف نبود. اینجا جای خون و خاک و باروت بود ، جای اسیر شدن و شکنجه شدن، جای زنده زنده سوختن و قطعه قطعه شدن. ایا بروم؟

نه فکر نکنم وظیفه من باشد.

اصلاً خانمم را کجا بفرستم.

خانمم دختر بچه 7 ماهه دارد و احتیاج دارد که شوهرش کنارش باشد.

اصلاً اگر شهید شدم خانمم چکار می‌کند. کجا برود؟

بچه‌ام چگونه تربیت می‌شود؟

ایا او احتیاج به پدر ندارد.

اصلاً اگر فقط مجردها را بفرستند بهتر است، چرا که انها سایه سر کسی نیستند و نهایتاً با شهادتشان پدر و مادر انها ناراحت می شود و بعد از مدتی فراموش می‌کنند اما متاهل ها این گونه نیستند و تا آخر عمر روند زندگی همسر و فرزندشان عوض می‌شود.

وظیفه من فعلا کمک به مردم کشور خودم است .

نه ، اصلا فکر نمی کنم که وظیفه من باشد .

توجیه هایم چقدر با 98 درصدی که به میدان جنگ نرفته بودند تشابه داشت داشت .

اصلا نه چقدر این توجیه ها با تاریخ زمان امام حسین هماهنگ است . مگر گفته افرادی که حسین ابن علی را یاری نکردند چه بود ؟

بله درست است. ادعا بسیار (97 درصد) و عمل اندک ( 1 درصد )

به یاد ندای غریبانه سید و سالار شهیدان افتادم که چه اندوه ناک این فریاد را بر زبان جاری می‌کردند.

«النّاسُ عَبیدُ الدُّنْیا وَالدّینُ لَعْقٌ عَلی الْسِنَتِهِمْ یحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ، فَاذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیانونَ.»(1)

مردم بنده و برده دنیا هستند و دین بازیچه زبان انهاست و تا هنگامی که منافعشان تأمین می‌شود از دین پیروی می‌کنند. اما وای بر لحظه‌ای که بلا بر انها وارد شود. که هنگامه بلاء دین دارها اندک می‌شود.

(هر کس بخواهد کاری را انجام ندهد توجیه ان کار را پیدا خواهد کرد و هر کس بخواهد کاری را انجام دهد راهکار ان را پیدا خواهد کرد .)

 

1) تحف العقول / النص / 245 / و عنه ع فی قصار هذه المعانی ..... ص : 245

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۰۷
محمد حسن قالبی

عمار ، سندی بر حقانیت امیر المومنین علی علیه السلام

در زمان پیامبر اسلام ، ان روزى که مسجد مدینه را بنا مى‏کردند و عمار یاسر فوق العاده تلاش صادقانه مى‏کرد، پیغمبر اکرم به او فرمود: «یا عَمّارُ تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْباغِیَةُ» اى عمار! تو را آن دسته‏اى مى‏کشند که سرکش‏اند . و این جمله پیامبر از لحاظ سندی کاملا قوی است و قابل انکار نیست.

ایا می دانید که عمار را چه گروهی به قتل رسانده اند ؟ بله در جنگ صفین عمار همراه علی بود و معاویه 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۴۶
محمد حسن قالبی