پرتوی از اسمان

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

سبک زندگی انسانی اسلامی از منظر ایات و روایات

لطقا در نشر و گسترش این مطالب ما را یاری کنید

نویسندگان
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیعه» ثبت شده است

تَبَرِّی از دشمنان دین و فاصله‌گرفتن از آنها، یکی از آموزه‌های تأکید شده در دین مُبین اسلام است که به‌خصوص در نزد شیعیان، ارزش و جایگاهی ویژه دارد. در مکتب تشیع، تبرّی از دشمنان دین در کنار تَوَلِّی با دوستان خدا، از ارکان دین و از نشانه‌های ایمان واقعی به حساب می‌آید. همین خصوصیت باعث شده است که شیعیان در هر زمان و هر موقعیتی، روحیه ظلم‌ستیزی و طاغوت‌گریزی داشته باشند.

 

1-تبری به معنای بیزاری از دشمنان و منکران دین و دوری‌گزیدن از آنهاست . فلذا اعلام بیزاری و دوری جستن از انها واجب است .

2-مؤمنان باید در سه بُعد از دشمنان حق تبری جویند: قلب، گفتار و رفتار.

3-اظهار تبری هرچند که واجب است اما گاهی اوقات به خاطر شرایط خاص زمانی و یا مکانی ، دچار محدودیت می شود .

4-مؤمنین و شیعیان در جایی که جانِ خودشان و یا دیگری در خطر باشد، نباید به اظهار تبری بپردازند، بلکه حتی می‌توانند از سرِ تقیّه و ناچاری، در زبان و گفتار نسبت به دشمنانی که تبری از آنها واجب است، اظهار محبت نموده و هیچ گناهی بر آنها نیست.

5-بنابر آیات و روایات، «اظهار تبرّی» باید عاری از هر گونه دشنام به مقدساتِ مخالفان مذهبی باشد؛ چنان‌که خداوند متعال خطاب به مؤمنان می‌فرماید:

«وَ لاتَسبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیسبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْمٍ کَذَلِک زَینَّا لِکلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ»(1)

[شما مؤمنان] به [معبود] آنان‌که جز خدا را می‌خوانند، دشنام ندهید تا مبادا آنها [نیز] از روى دشمنى، به‌نادانى خدا را دشنام گویند. ما بدین‌سان براى هر امتى عملشان را زینت دادیم.

با وجود اینکه بت‌پرستی از بزرگ‌ترین گناهان است، خداوند متعال از دشنام دادن به بت‌ها نهی می‌فرماید. پس بی‌تردید هتک مقدسات هر ملت و گروهی جایز نیست؛ چه موحد باشد و چه مُلحد و مشرک، چه مسلمان باشد و چه از صاحبان ادیان دیگر.(2)

6-اهل بیت علیهم اسلام شیعیان را به طور خاص از دشنام‌گویی و توهین به مقدسات اهل سنت بر حذر داشته اند؛ چنانچه هنگامی که امیرمؤمنان علیه‌السلام در جنگ صفین آگاه شد که حُجْر‌ بن‌ عَدِی و عَمْرو‌ بن‌ حَمِق‌، اهل شام را دشنام می‌دهند و آنها را لعن و نفرین می‌کنند، ضمن بازداشتن ایشان از این عمل، خطاب به آنها فرمود:

نمی‌پسندم که از دشنام‌گویان و لعن‌کنندگان باشید و آنان را لعن و ناسزا گویید [که در نتیجه، ایشان نیز شما را ناسزا گویند و از شما بیزاری جویند.] چه‌بهتر است که اعمال ناشایست ایشان را یادآور شوید و بگویید: «از جمله سیره [زشت] آنان چنین‌وچنان است و از اعمال [نادرستـ]ـشان این و آن است.» این بهترین بیان و استدلال است. (3)

7-لعن‌های علنی و آشکاری که با تصریح به نام افراد بیان می‌شوند، افزون بر اینکه مصداق نفرین هستند، از مصادیق دشنام‌گویی نیز به حساب می‌آیند. این سخن، مطلبی بدیهی است. فرض کنید کسی پدر و مادر دیگری را لعن کند و بگوید: «خدا پدرت را لعنت کند.» مسلم است که برداشت طرف مقابل از چنین سخنی، فقط جنبه نفرین بودن آن نیست؛ بلکه وی این سخن را دشنام به حساب می‌آورد .

چه زیبا در زیارت عاشورا لعن دشمنان اسلام بیان شده است

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ ، وَشٰایَعَتْ وَبٰایَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً

خدا از اولین فردی که به پیامبر و ال پیامبر ظلم کرده تا اخرین فرد همه را از رحمت خرود دور نما.

 

 (1) سوره انعام ایه 108

(2) عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۲۶، ص۵۳۳.

(3) بحار الأنوار، ج ۳۲، ص ۳۹۹؛ ابن ابی الحدید، شرح ‌نهج البلاغه، ج ۳

کَرِهْتُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا لَعَّانِینَ شَتَّامِینَ، تَشْتِمُونَ وَ تَبْرَئونَ، وَ لَکِنْ لَوْ وَصَفْتُمْ مَسَاوِئَ أَعْمَالِهِمْ فَقُلْتُمْ مِنْ سِیرَتِهِمْ کَذَا وَ کَذَا وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ کَذَا وَ کَذَا کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ وَ لَوْ قُلْتُمْ مَکَانَ لَعْنِکُمْ إِیاهُمْ وَ بَرَائتِکُمْ مِنْهُمْ: اللَّهُمَّ احْقُنْ دِمَائهُمْ وَ دِمَائنَا وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَینِهِمْ وَ بَینِنَا وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى یعْرِفَ الْحَقَّ مِنْهُمْ مَنْ جَهِلَهُ وَ یرْعَوِی عَنِ الْغَی وَ الْعُدْوَانِ مِنْهُمْ مَنْ لَجَّ بِهِ لَکَانَ أَحَبَّ إِلَیَّ وَ خَیْراً لَکُم‌.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۳۱
محمد حسن قالبی

رفته بود زیارت خانه خدا ، با شلوغی های اطرافش با حسرت نگاه می کرد ، کم کم ناراحتی توی چهرش نمایان می شد ، رنگ صورتش هم پریده بود ، خدایا !!!

اقا کنارش ایستاده بود ، رو می کنه به مفضل میگه : چرا این طوری دگرگون شدی ؟

مفضل جواب میده : نگاه می کنم می بینم این همه حکومت ها به اسم اسلام سر علم کردند و همشون ادعای اسلام دارند اگه همه اینها شیعه بودند ، همشون ولایت اهل بیت را قبول می کردند ، اگه همه افرادی که اینجا تو خانه خدا هستند دوست دار و پیرو شما می شدند چی می شد !!!!

اقا امام صادق می فرمایند : مفضل ، اگه این اتفاق بیفته ، وظیفه خیلی سنگینی روی دوش شما قرار می گرفت .

چرا که در این صورت باید شب ها را برنامه ریزی می کردید و خیلی کم می خوابیدید و در روزها تلاش فراوان انجام می دادید و غذا های خیلی ساده مثل نان جو خشکیده می خوردید و لباس های ذبر و خشن می پوشیدید ، همانند امیر المومنین علی علیه السلام.

سپس حضرت با کنایه به مفضل می کوید : شما که خود را منتسب به ما می دانید ، اگر بعد از این که حکومت به دست مان افتاد این گونه برخورد نکنید ، گرفتار اتش جهنم خواهید شد . پس حالا که حکومت در دست ما نیست ، شما بخورید و بخوابید و هیچ کاری انجام ندهید .

اقا امام صادق با این روایت تکان دهنده می خواهند به شیعیان بفهمانند که مسئولیت سنگینی بر دوش دارید چه قبل از حکومت جهانی اسلام و چه بعد از ان.

پس چه خوب است که در این دوران غیبت خود و دیگران را برای حکومت عدل الاهی و ظهور مهدی صاحب الزمان اماده کنیم .

متن روایت ....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۲۹
محمد حسن قالبی